چکیده:
مداخله ناظران یکی از سازوکارهای مهم پیشگیری اجتماعی غیر رسمیست که از رهگذر نهادینه کردن مسئولیت افراد جامعه در قبال کمک به افراد در معرض خطر، در جهت تأمین امنیت جامعه و شهروندان گام برمیدارد . مداخله ناظران در این مفهوم راهبردی نوین در زمینه پیشگیری از جرم است که با توجه به سازمان نیافته بودن آن، از سایر برنامههای پیشگیری از جرم متمایز میباشد. در سیاست کیفری ایران، قانونگذار این راهبرد را از رهگذر ماده واحده خودداری از کمک به مصدومین و ماده 295 قانون مجازات اسلامی به رسمیت شناخته است. در خصوص این راهبرد، نظریهپردازان حوزههای روانشناسی اجتماعی عوامل متعددی را برای مداخله یا عدم مداخله ناظران ذکر کردهاند. بر اساس نظریات موجود، همدردی با افراد در معرض خطر و در نتیجه کمک به آنها یکی از مهمترین اصول اخلاقی محسوب میشود که با تحریک عواطف ناظران، آنها را به مداخله ترغیب مینماید. اما برای دستیابی به این مهم، افراد جامعه باید مهارت لازم جهت مداخله را فراگیرند تا بتوانند بر عوامل فردی و موقعیتی منع کننده مانند ابهام موقعیت و انتشار مسئولیت غلبه نمایند و با مداخله امن و مؤثر در راستای حمایت از منافع عمومی و فردی گام بردارند.
Observers’ intervention is one of the important procedure of informal social prevention, which seeks to ensure the security of society and citizens by institutionalizing the responsibility of individuals in society to help vulnerable individuals. Observers’ intervention in this new strategic concept is in the field of crime prevention, which is different from other crime prevention programs due to its unorganized nature. In Iran’s criminal policy, the legislator has recognized this strategy through the single article on refusing to help the injured and Article 295 of the Islamic Penal Code. Regarding this strategy, theorists in the fields of social psychology have mentioned several factors for the intervention or non-intervention of observers. According to existing theories, helping and empathizing with people in danger is one of the most important ethical principles that motivates observers to encourage them to intervene. But to achieve this, people in society need to learn the skills needed to intervene in order to overcome barriers such as ambiguity and the distribution of responsibilities, and to take effective and safe interventions to protect public and individual interests.
خلاصه ماشینی:
مبناي اصلي جرم انگاري عدم مداخله نـاظران ، پيـشگيري از آسـيب هـاي روحـي و جسمي به قرباني يا کاهش اين آسيب ها مي باشد: ۱۰ «پيشگيري از آسيب به ساير افراد جامعه ، يـک اصـل محدودکننـده آزادي اسـت کـه مطابق آن ، افراد در راستاي حس نوع دوستي و همـدلي و بـا هـدف حمايـت از منـافع جامعه ، آزادي خود را در معرض خطر قرار مي دهند و با کمک مستقيم به قرباني و يـا غير مستقيم با اطلاع رساني به مقامات قضايي ، از وقوع جرم جلـوگيري مـي نماينـد يـا صدمات ناشي از آن را به حداقل مي رسانند» (٥٨٠ :٢٠٠٠ ,Bagby).
قانون گذار در ماده مذکور، تحت شرايطي نجات جان افراد در معـرض خطـر را بـر عهده ديگران قرار داده و از اين جهت ، گامي مهم در خصوص تدوين مسئوليت مـدني و کيفري تارک فعل برداشته است ؛ زيرا همان گونه که انجام فعل در جـايي کـه انـسان متعارف بدان عمل نمي کند، تقصير است ، ترک فعلي که انسان متعارف معمـولا انجـام مي دهد نيز تقصير محسوب مي شود و به لحاظ حقوقي ايجاد مسئوليت مـي کنـد (يزديـان جعفري ، ۱۳۹۳: ۱۲۲).
در اين راستا، سيستم عدالت کيفري نيز بايد بـر موقعيـت قربانيـان جـرم و ضـرورت مداخله در شرايط خطرناک متمرکز باشد و از طريق رسـانه هـا و سـاير تـدابير آموزشـي ، احساسات افراد را هنگام مواجه شدن با شرايط اضطراري ، معطوف و متمرکز بـه اثـرات منفي و جبران ناپذير جرم بر قربانيان نمايد؛ زيرا اگر ناظر در هنگام وقـوع موقعيـت هـاي مجرمانه ، به جنبه هاي ديگر شرايط اضطراري مانند خشونت هاي شخص مهاجم يا ترس از اقدام و انتقام توجه کند و درد و رنج قربـاني را ناديـده بگيـرد، احتمـال مداخلـه وي کاهش پيدا خواهد کرد.