چکیده:
صرفنظر از اینکه اساساًَ امکان انحلال قرارداد جانشینی در بارداری محل تردید است، ما پژوهش حاضر را با فرض اینکه چنین امکانی فراهم بوده دنبال میکنیم. آثار ناشی از انحلال قرارداد جانشینی در بارداری حسب مصادیق انحلال و دورههای مختلف جنینی متفاوت میگردد که به عنوان نمونه میتوان اشاره کرد که بر این اساس که جنین در هریک از مراحل جنینی، از چه ماهیتی برخوردار است در آثار ناشی از انحلال و مسئولیتهایی که بر دوش هر یک از طرفین قرارداد بار میشود کارگر خواهد افتاد. لذا در تبیین موضوع پژوهش باید ضمن تطبیق آثار ناشی از انحلال با قواعد عمومی قراردادها، میزان تبعیت آنان را نیز در هر یک از مراحل جنینی از قواعد عمومی مورد بررسی قرار داده تا از این طریق ضمن سامان دادن به روابط طرفین قرارداد پس از انحلال، هر یک از طرفین مسئولیت-هایی که بر آنها بار میگردد را شناسایی نمایند. در این پژوهش با رویکرد تحلیلی – توصیفی به این نتیجه نایل میآییم که آثار ناشی از انحلال قرارداد جانشینی در بارداری در هر یک از مراحل جنینی تا حدود زیادی با قواعد عمومی قراردادها مطابقت داشته لکن تبعیت آن در مرحلهی پس از انتقال جنین نسبت به مرحلهی پیش از آن محدودتر است؛ چراکه نظر به تلازم انحلال قرارداد مزبور با سقط جنین در مرحلهی پس از انتقال به رحم، استرداد جنین انتقالیافته به رحم به عنوان یکی از آثار این قرارداد برخلاف مرحلهی پیش از انتقال اساساًَ منتفی است.
In spite of the fact that the possibility of dissolving the surrogacy contract is essentially doubtful, we are pursuing the current research, assuming that such an option has been provided. The effects of the dissolving the surrogacy contract differ according to the cases of dissolution and different embryonic stages. For example, it can be said that based on the embryo what kind of nature has in each step, and whether if it would be effective in the effects of dissolution and responsibilities borne by each of the parties to the contract.Therefore, in explaining the subject of research, after compliance the effects of dissolution with the general rules of contracts, the extent of their following to each of the embryonic stages of the general rules should be examined, in this way, while organizing the relations of the parties to the contract, each party identifies the responsibilities they are facing.In this research by the analytic-descriptive approach, we conclude that the effects of dissolving the surrogacy contract at each stage of the embryo are greatly adapted to the general rules of the contracts, but its follow-up in the stage of post-embryo transfer would be more limited before embryo transfer. Because, due to the relation between dissolution of the mentioned contract and abortion after the transfer to the womb, the return of the transmitted embryo to the womb as one of the effects of this contract, in contrast to the pre-embryo transfer stage, is essentially discarded.
خلاصه ماشینی:
در مواردي که قرارداد جانشيني در بارداري در اين مرحله ، يعني تا پيش از انتقـال جنـين بـه رحم ، از سوي هر يک از طرفين آن فسخ مي گردد، مسئوليت هاي والدين ژنتيکي در برابر هر يک از مرکز يا مادر جانشين و همسرش و بالعکس ، منوط به اين است که چه کسي قـرارداد را فسـخ مي کند؟ چنانچه هر يک از والدين ژنتيکي قرارداد را قبل از اخذ گامت فسخ کنند، هر يـک از طـرفين قرارداد در قبال يکديگر مسئوليتي نخواهند داشت و اگر هم بخشي از عوض بـه مرکـز پرداخـت شده باشد، پدر ژنتيکي مي تواند استرداد وجه را از مرکز مطالبه کند.
مي تواند آنها را از محل وجهي که پدر ژنتيکي در نزد مرکز توديع نموده است ، وصول نمايد و مرکز مابقي آن را به ورثة پدر يا خود او در صورت زنده بودن مسترد مي دارد و چنانچه اجرتي بابت بارداري و حمل جنين براي مادر جانشين در قرارداد تعيين شده باشد، با توجه به اينکه جنيني منتقـل نشـده است ، استحقاقي براي دريافت اجرت نخواهد داشت .
در خصوص مادر جانشين بايد متذکر شد که ورثة او يا خودش بابت هزينه هاي گوناگوني که متحمل شده است ، مي تواند آنها را از محل وجهي که پـدر ژنتيکي در نزد مرکز توديع نموده است ، وصول نمايد؛ چراکه درست است که هدف اصلي طرفين ديگر قرارداد، انتقال جنين به رحم مادر جانشين بوده که اين موضوع به واسطة فوت مادر جانشين و همسرش يا فوت يکي از آنها و بالتبع انفساخ قرارداد محقق نشده ، اما سبب انفساخ يعني فـوت به صورت قهري و خارج از چارچوب ارادة آنها حـادث شـده اسـت و نمـي تـوان سـبب انفسـاخ را منتسب به ارادة آنها نمود.