چکیده:
موقعیت آیتالله جوادیآملی در ایران بعد از انقلاب بسیار شبیه به جایگاه فیلون یهودی در اسکندریه قرن اول میلادی میباشد؛ بهنحوی که میتوان و باید ریشهی بسیاری از عقاید کلان هر دو فیلسوف را در شرایط اجتماعیشان جستوجو نمود؛ چراکه نوع اندیشهورزی یک شخص نمیتواند بیارتباط با شرایط اجتماعیاش بوده باشد. اما در این میان، اسکندریه به دلیل سبقت زمانی و چیدمان متنوع فرهنگیاش، خاستگاه نخستین بارقههای تاریخی در پرسش از نسبت دین و فلسفه بوده است؛ و باز در این بین، جایگاه فیلون اسکندرانی بسیار شاخص و مهم بوده است. علاقهی توامان فیلون به فرهنگ و فلسفهی یونانی از سویی، و انتساب او به سنّت عبرانی و دین یهودی از سوی دیگر، او را بر آن داشت تا درصدد ارائهی طرحی برای تاسیس فلسفهای دینی نماید؛ مولفههای طرح فیلونی، هنوز هم مدنظر فلاسفهی دینی است؛ به نحوی که شخصیتی همچون جوادیآملی که فاصلهای دوهزار ساله با فیلون دارد نیز آنها را در طرح تجمیعی خویش به کار گرفته است؛ خلاصهی هر دو طرح این است: همه معارف در گستردهترین معنای کلمه - که به ویژه شامل آموزههای فلسفی میشود - یا مستقیما برآمده از وحی و تعالیم انبیاء (ع) هستند یا به آن ارجاع مییابند؛ بهنحوی که باید گفت فلاسفهای همچون سقراط، افلاطون و ارسطو، جیرهخواران پیامبران بزرگی مانند ابراهیم (ع) و موسی (ع) میباشند.
Ayatollah Javadi Amoli's position in Iran after the revolution is very similar to that of the Jewish Philo in Alexandria in the first century AD; In a way that can and should be the root of many of the great ideas of both philosophers in their social conditions; Because a person's way of thinking cannot be unrelated to his or her social status. But in the meantime, Alexandria, due to its time precedence and diverse cultural arrangement, has been the origin of the first historical sparks in questioning the relationship between religion and philosophy; And again, in the meantime, the position of Philo of Alexandria has been very significant. Philo's interest in Greek culture and philosophy, on the one hand, and his attribution to the Hebrew tradition and Judaism, on the other, led him to present a plan for the establishment of religious philosophy; The components of Philo's design are still considered by religious philosophers; In a way, a character like Javadi Ameli, who is 2,000 years away from Philo, has also used them in his collective plan; The summary of both plans is this: All the sciences in the breadest sense of the word _which particullarly includes philosophical teaching_ directly derive from revelation and teachings of the prophets (AS) or is referred to it. Finally it must be said that philosophers such Socrates, Plato and Aristotle, are payroll of great prophets such as Abraham and Moses.
خلاصه ماشینی:
علاقـه ی توأمـان فیلـون بـه فرهنـگ و فلسفه ی یونانی از سویی، و انتساب او به سّنت عبرانی و دین یهودی از سـوی دیگـر، او را بر آن داشت تا درصدد ارائه ی طرحی برای تأسیس فلسفه ای دینی نماید؛ مؤلفه هـای طـرح فیلونی، هنوز هم مدنظر فلاسفه ی دینی است ؛ به نحوی که شخصیتی همچون جوادیآملی که فاصله ای دوهزار ساله با فیلون دارد نیز آن ها را در طرح تجمیعی خویش به کـار گرفتـه است ؛ خلاصه ی هر دو طرح این است : همه معارف در گسترده ترین معنای کلمه -کـه بـه ویژه شامل آموزه های فلسفی میشود - یا مستقیماً برآمده از وحی و تعالیم انبیاء(ع ) هستند یا به آن ارجاع مییابند؛ به نحوی که بایـد گفـت فلاسـفه ای همچـون سـقراط ، افلاطـون و ارسطو، جیره خواران پیامبران بزرگی مانند ابراهیم (ع ) و موسی(ع ) میباشند.