خلاصه ماشینی:
"در کتابهای معانی و بیان و بدیع و لاغت فارسی و عربی از این نارسائیها و نقصها فراوانست از اینرو ما این کتابها را با نظر انتقادی تحلیل میکنیم و معایب و نقائص آنها را باز مینمائیم و به ذکر چند نکته میپردازیم: اغتشاش و پراکندگی در تقسیمبندیها-برای فهم و تعلیم نقد شعر و معانی و بیان و بدیع بهتر است قواعد متعدد و پراکنده آنها را تحت عنوانهای محدودتر و کلیتر و آسانتری درآورد و سپس هریک از قواعد را به تفضیل شرح داد و رابطه بیشتری بین قواعد ایجاد کرد نه اینکه قاعد یاد شده را به صورت پراکنده و بدون ارتباط باهم همانطور که در کتابهای بلاغت عربی و فارسی معمول است بیان نمود مطابق این نظر هم قواعد بدیع و بیان و بسیاری از قواعد علم معانی و عروض را میتوان در ذیل این چند عنوان آورد:را فصاحت 2 تناسب،3 حیرت آفرین 4 خوش آهنگی 5 تأکید 6 تجسم 7 ایجاز 8 خیالانگیزی.
درباره تعجب تنها دو سه جمله بطور نارسا نوشته شده و از رابطه اغراق تضاد1 و ایهام تضاد و حسن تعلیل و تجاهل العارف با تعجب و حیرتآفرینی سخنی بمیان نیامده یا درباره انسجام که تعبیر دیگریست از فصاحت و مهمترین عامل زیبائی و آرایش سخن است باندازه کافی بحث نشده و اصولا از مشابهت و عینیت این دو امر سخنی نگفتهاند آنجا که در مقدمه کتابهای معانی و بیان از فصاحت یادی شده عواملی را که موجب فصاحت است نگفته و تنها به بیان عوامل مخل فصاحت پرداختهاند آنهم بسیار مجمل و مثلا گفتهاند کلام فصیح باید از غرابت و ضعف تألیف و تنافر و غیره خالی باشد در حالی مسأله ضعف تألیف یعنی مغایرت کلام با قواعد دستوری مسأله رابطه علوم بلاغی را با دستور توصیفی و تاریخی و زبانشناسی به پیش میکشد زیرا مثلا تا دستور قرن چهارم و پنجم نوشته نشده باشد روشن نمیشود که آیا آمدن«مینرود»و«بنرود»و«میبوی مشک آید»در شعر فصیح است یا نه و این امر یا مثل امروز مخل فصاحت است یا نه."