خلاصه ماشینی:
"و در تشریح شرائط انتقال تجلیات فکر انسانی دیدیم که یک دسته از اندیشههای زیر ساز حیات انسانی مولود شرائط بیولوژیک و مقتضیات اقلیمی میباشند و از نشانههای خاص این دسته از تجلیات فکر بشر که ضرورة مولود انتقال و اقتباس نیمباشند سادگی و بساطت(مسائل مورد اعتقاد)است در حالیکه دسته دیگر که باحتمال قوی مولود انتقال و اقتباس جوامع مختلف از یکدیگرند بخلاف دسته اول معرف تمرین ذهنند و اندیشههای ورزیده و پیشرفته در مسائل علمی است و پس از آنکه اجمالا و به صورت فهرست در هر دو زمینه برسم خطوط اساسی و مشخصات کلی پرداخته شد بعرض رسید که علوم ادبی نیز مانند همه شاخههای علوم دانش بشری باین دلیل که مولود و معرف قوای دماغی متکامل و مترقی بشر است از اصل(تأثیر متقابل)بر کنار نیست و اصولا از آغاز تاریخ و از روزگاریکه راههای آبی و خشکی برای بازرگانی شناخته شده تا پیدایش الکتریسته و شناختن انرژی اتم تقریبا هیچ پدیدهای را که نقش در سازندگی تمدن بشر داشته باشد نمیتوان نام برد که کاملا و منحصرا در محدوده جغرافیائی خاصی تولد و تکامل یافته باشد بلکه اغلب عناصر خالق مدنیت بصور مختلف در نقاط مختلف جهان بنحوی از انحاء در اذهان عدهای خطور و سپس در واحد جغرفیائی تمدن دیگر نفوذ کرده بدون اینکه بتوان بدقت و بطور قطع گفت کدام فکر علمی اختصاصا متعلق بکدام واحد جغرافیائی است و باید بان نکته دقیق کاملا توجه داشت که این وجوه تشابه در عناصر علمی و ادبی مدنیت بشر که مولود مبادله معلومات است صرفا از مختصات عصر کتابت و تاریخ و سیاحت و بازرگانی است در حالیکه ریشه آن دسته از همسانیهای فکری و عقیدتی را که قطعا ساده و بسیط و غیر علمی و متأثر از شرائط زیستی و عوامل بیولوژیک و مولود بلا واسطه تماس انسان و طبیعت میباشد باید در ما قبل تاریخ جستجو نمود."