خلاصه ماشینی:
مولانا میگوید: تماشای شببازی از دور خوش است، چه (به تصویر صفحه رجوع شود) تماشاگرِ سادهدل که مجذوبِ خَلخالِ قشنگِ بازیگران میشد از ساقِ سیاهِ آنان غافل میماند و دیو را فرشته میانگاشت: منگر تو به خلخالش ساقِ سیهش را بین; خوش آید شببازی لیکن ز پسِ پرده حُبَیشِ تفلیسی صاحب کتاب وجوه القرآن (نیمة اول قرن ششم قمری) به نقل آقای ایرج افشار (مقالات تحقیقی اهدا به پروفسور هانری ماسه) در کتاب کامل التعبیر آورده است: «بدان که شبباز آن بُوَد که به شب خیالبازی کند در پس پرده.
» از گفتة تفلیسی برمیآید که گاهی در شببازی بربط و چنگ و دیگر آلات موسیقی به کار گرفته میشده است؛ زیرا وی تکلیف خوابی را که کسی «بیند که با شببازی بربط و چنگ و چَغانه بُوَد» نیز در کتاب خود معلوم کرده است.
شمس تبریزی در عبارتی که استاد زریاب نقل کردهاند، اشاره به این نوع از بازیها دارد: همچون شببازان که از پسِ پرده خیالها مینمایند بِهْ از ایشان، زیرا که آن همه مُقِراند که بازی میکنند و مُقِراند که باطل است؛ از ضرورت، از برای نان میکنیم.
(1) انواع دیگری از نمایشها چون رَسَنبازی و داربازی و غیره نیز متداول بوده است که اشارهای به هر یک از آنها خواهیم داشت.
» کاشفی آنگاه اشاره میکند که رَسَنباز با حرکت دستها میکوشد تا تعادل خود را روی رَسَن حفظ کند و خود را میزان نگاه دارد و این نیز نموداری است از میزانِ اَعمال در قیامت: پس چون کسی نظر بر حقیقتِ کار گمارد و حجابِ کثیفِ طبیعت را از پیش بردارد ببیند که اهل اسلام جمله بر روی رَسَنِ شریعت که حَبلالله است قدم نهاده میروند.