چکیده:
سلسله مملوکی توسط گروهی از بردگان ترک پدید آمد. آنها به عنوان رهبران نظام سیاسی فاقد مشروعیت، برای کسب اعتبار از نهاد دین و نخبگان مذهبی بهره بردند. این مقاله با رویکرد تاریخی-تحلیلی در پی پاسخ به پرسش چگونگی و چرایی ارتباط سلاطین مملوکی و فقیهان برآمده، تا نشان دهد که حاکمیت و فقها در راستای مقاصدی که داشتند، ارتباطی دو سویه برقرار کردند. با مطالعه منابع این دوره چنین برداشت میگردد که، سلاطین مملوکی جهت کسب مشروعیت سیاسی و دینی از ارتباط با فقها بهره بردند. در این راستا، آنها خلافت عباسی را احیا کردند و به عنوان حامیان خلافت و مسلمین، از اصل جهاد کمک گرفتند. حمایت از ایدئولوژی اهل سنت و جلب نظر نخبگان دینی عامل دیگری بود که ممالیک از آن استفاده کردند و این سبب پایداری قدرت آنها در برابر توطئههای داخلی و خارجی شد و علاوه بر کسب موقعیت ممتاز اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای علما به مرور سبب گسترش فساد در نهاد دین گشت.
A turning point in Mamluk history, the third reign of Al- Nasir ibnn Qalawun, 1995, Amalia Levanoni, Leiden, New York, Koln,
Instigators in doing good: power, piety, patriarchy, and royal women’s charitable endowments in Bahri Mamluk Cairo, 2013, Alexis Anne Lefort, The university of Texas at San Antonio, department of Anthropology
Manners and Customs at the Mamluk Court, 1984, Karl Stowasser, Muqarnas, Vol. 2, the art of the Mamluks ,Brill
Popular responses to Mamluk fiscal reforms in Stria, 2008-2009, Bethany J. Walker, Bulletin d'études orientales, institut Francais du Proche-Orient
Slaves, Wealth and Fear: An Episode from Late Mamluk-Era Egypt, 2009, Nur Sobers Khan, Oriens
خلاصه ماشینی:
بـه کارگیری علما در دیوانسالاری ، قرار دادن اوقاف بسیار بر مؤسسات دینی ، تقدیم زر و سـیم بسیار به علما، کسب مشورت و تأیید آنها در امور سیاسی و غیره از جملـه شـواهد عینـی این تلاش بوده است .
گفتنی است براساس گفتۀ صفدی ، قطز هنگام نبرد عین جالوت چند نفر را بـه منظـور پیدا کردن بازماندگان خلافت عباسی راهی کرده بود (صفدی ، ١٩٩٨: ٣٨/٦) ولی با کشـته شدن قطز، این کار به دست بیبرس انجام شد که آن را می توان نقطۀ اوج همکاری علمـا و سلاطین مملوکی دانست .
می توان گفت هر اندازه کـه در ایـن دوره علمـا بـه دولـت مملـوکی هویت بخشیدند و خدمت کردند، آنان نیز خود توسط سیاست هـا و ملزومـات سـلاطین مملوکی شکل گرفتند و تغییر کردند.
در نتیجه طبقات مختلف جامعه برای جلوگیری از این شرایط ، اموال خود را وقف کردند؛ به همین دلیل مسئلۀ وقف و درگیری بر سر آن از معضلات همه گیری بود که نه تنهـا مـردم مصر و شام ، بلکه سلاطین و امیران نیز درگیر آن بودند.
سلطان که مجلسش در سریاقوس بود، علمای آنجـا را نیز گرد آورد و همۀ آنان گفتند وقف نامه باطـل اسـت ، ولـی تـاج الـدین منـاوی همچنـان مخالف بود و گفت براساس مذهب حنفی این وقف درست است ؛ زیرا قاضی حنفی در آن زمان آن را تأیید کرده است .
قاضـی جمال الدین مالطی که به همراه دیگر علما در مجلس سلطان حاضر بود، گفت اگر سـلطان تصمیم گرفته ، پس قدرت اجرایش را هم دارد، ولی اگر بخواهـد درخواسـتش را براسـاس فتوا انجام دهد، این غیرممکن است (ابن حجر عسقلانی ، ١٩٩٤: ١٣٤/٢).