چکیده:
از جمله حقوق مالی بانوان مساله ارث است. این مساله در طول تاریخ با رویکردهای گوناگونی از
سوی ادیان و نظام های حقوقی مواجه شده است. ارث زنان در دو دین بزرگ و جهانی اسلام و
مسیحیت نیز مورد توجه بوده است و متون مقدس این دو دین درباره این مساله احکامی را بیان
کرده اند. بررسی و مقایسه رویکرد اسلام و مسیحیت در مساله ارث زنان با توجه به گسترش و
نفوذ این دو دین در نقاط مختلف دنیا از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین پرسش اصلی
پژوهش عبارت است از اینکه «اسلام و مسیحیت نسبت به مساله ارث زنان چه رویکردی اتخاذ
کرده اند و بین این دو رویکرد چه شباهت ها و تفاوت های وجود دارد؟». فرضیه پژوهش آن
است که اسلام و مسیحیت در اصل ارث زنان تقریبا نظری مشترک دارند در عین حال تفاوت
هایی بین این دو مکتب وجود دارد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است.
خلاصه ماشینی:
در واقع، مال الارث سرمایه ای است که می تواند در زمینه های گوناگون اقتصادی به کار افتد و سبب گردش سریع تر چرخ های اقتصادی جامعه شود و برای صاحب خود نیز سودآور باشد؛ پس اگر سهم زن و مرد از آن مساوی باشد، همیشه (یا دست کم در موارد بسیاری) نیمی از سرمایه اقتصادی و مالی جامعه راکد خواهد ماند؛ چون زنان به طور معمول نمی توانند در امور اقتصادی همانند مردان فعال باشند.
نکته قابل توجه اینکه گرچه خداوند تمام قوانین حقوقی را برابر حقوق فطری تنظیم و تدوین فرموده است تا زمینه آثار و دفائن فطری و شکوفایی گنجینه های درونی جامعه بشری فراهم گردد، لیکن در پایان آیه ارث، دو اسم از اسمای حسنای الهی یادآوری می شود که هماهنگی نظام تشریع و تکوین را در خاطره ها احیا نماید و آن این است که در پایان آیه ای که عهده دار برخی از ارث های متفاوت می باشد، فرموده است:«إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا»( نساء/ 11) یعنی شما از علم و حکمت کافی برخوردار نیستید تا راز تفاوتی که در هسته مرکزی عدل نهفته در آن جستجو کنید، لیکن خداوند آگاه و حکیم است همه علل تساوی و عوامل تفاوت را جمع بندی نموده و آنها را بر مدار حکمت به صورت مواد معتدل حقوقی روانه می فرماید تا مسائل در سنت و مانند آن از تفریط جاهلیت کهن و افراط جاهلیت جدید و مردن مصون بماند.