چکیده:
با اینکه سینمای ایران فیلمهای بسیار ناب جهانی ساخته که عظیم و باشکوه نیز بوده، و سینمای ایران به دلیل برخی ویژگیها و مختصات خاص خود، از انواع الگوهای جاری و فعال سینمایی در جهان، متفاوت و متمایز است، با اینحال، سینمای ملی ایران شکل نیافته است. هدف اصلی این مقاله، ترسیم حوزههای جغرافیای ارتباطی سینمای ملی ایران است تا مبنای حرکت و نقشه راهی روشنتر و چارچوبمند را برای رویکرد ملی سینماگران کشور تصویر نماید. تاکنون اثری متمرکز بر «جغرافیای ارتباطی سینمای ملی ایران» نگاشته نشده است. این مقاله، بر مبنای مطالعه کیفی میانرشتهای به ویژه با تمرکز بر جغرافیای فرهنگی، نگاشته شده است. پرسش اصلی مقاله آن است که حوزههای جغرافیای ارتباطی سینمای ملی ایران، کدامند؟ فرض بر آن است که باید پیش از برداشتن هرگامی به منظور دستیابی به سینمای ملی، حوزههای مختلف جغرافیای فرهنگی سینمای ملی از جمله حوزههای جغرافیای ارتباطی سینمای ایران را تبیین کرد. بر اساس نتایج، مهمترین حوزههای جغرافیای ارتباطی در سینمای ملی ایران، عبارتند از: جغرافیای زبان فارسی، جغرافیای ازدواج ایرانی، جغرافیای مهاجرت، جغرافیای فکری – شناختی، جغرافیای تخیل، جغرافیای موسیقی، جغرافیای نقاشی (نگارگری)، جغرافیای مساله و مشکل، و جغرافیای انحلال فرهنگی.
Although the Iranian cinema has produced global outstanding movies which are great and splendid and Iranian cinema is different and distinguished with other current cinema models because of it`s special characteristic and features, the Iranian national cinema has not been formed (has not realized) yet. The main goal of this paper is describing the fields of communicative geography of Iranian national cinema to depict a more clear and framed road map for the filmmakers. It has not been written a paper focused on the communicative geography of Iranian national cinema yet. This paper has been written based on a qualitative interdisciplinary study on the Iranian national cinema. The main question of the paper is: What are the major fields of communicative geography of Iranian national cinema? The findings show that major fields of communicative geography of Iranian national cinema include: Persian language geography, Iranian marriage geography, migration geography, music geography, painting geography,
خلاصه ماشینی:
جهت دهی بحث از سینمای ملی ایران به قلمرو حوزه میان رشته ای و بسیار پویا و متنوع جغرافیای فرهنگی ازآن رو است که چارچوب تئوریک مورد نیاز سینمای ایران برای دسترسی به سینمای ملی، تنها از درون یک رشته دانش همچون مطالعات فیلم و سینما بیرون نمیآید و نیازمند پرتوافکنی نظری از زوایای گوناگون میان رشته ای همچون بوم شناسی فرهنگی، انسان شناسی فرهنگی، تاریخ ، انسان شناسی هنر و ادبیات ، اسطوره شناسی، ارتباطات میان فرهنگی است .
برخی از مهم ترین مطالعات ، کتاب ها و مقالات مربوط به موضوع جغرافیای فرهنگی که در قالب تألیف یا ترجمه به مخاطبان ارائه شده اند، عبارت اند از: مبانی جغرافیای فرهنگی (شرفی، ١٣٩٤)، جغرافیای فرهنگی (پاملاشورمر،١٣٩٢)، جغرافیای فرهنگی (کرنگ ،١٣٩٠)، نشانه شناسی چشم اندازهای فرهنگی در جغرافیای فرهنگی؛ راهبردی مفهومی برای فهم و کشف معنا (فیاض و دیگران ، ١٣٩٠)، جغرافیای فرهنگی؛ تبیین نظری و روش شناختی کاربرد در مطالعات نواحی فرهنگی ژئوکالچر ایرانی در شبه قاره هند، گستره جغرافیایی نفوذ فرهنگی و تمدنی ایران (کاظمی و دیگران ، ١٣٨٩)، الگوی شبکه های ترسیم فرهنگی مبتنی بر ارتقاء موقعیت ژئوکالچر، مطالعه موردی: کلان شهر تهران (اخباری و مؤذن جامی، ١٣٨٩)، فرهنگ و قومیت ؛ مدلی برای ارتباطات فرهنگی در ایران (نوربخش ، ١٣٨٧)، جغرافیای فرهنگی دولت سرزمینی در ایران (افضلی، ١٣٨٧)، ژئوپولیتیک فرهنگی یا ژئوکالچر (حیدری، ١٣٨٤)، بنیادهای جغرافیایی فرهنگ ایرانی (کاویانیراد، ١٣٨٤) تحکیم همبستگی ملی با تأکید بر عناصر جغرافیای فرهنگی در ایران (قرخلو، ١٣٨٢) مقدمه ای بر جغرافیای فرهنگی (جردن و روانتری، ١٣٨١)، جغرافیای فرهنگی امروز (کلاوال ، ١٣٧٦).