چکیده:
پژوهش حاضر با رویکردی بینارشتهای به بررسی عناصر معماری در رمان محاکمه میپردازد. هریک از عناصر معماری در ساختمان برای هدف خاصی طراحی و جانمایی میشوند. استفاده از این عناصر بهشیوۀ معمول باعث ایجاد آسایش برای کاربران بنا خواهد شد. کافکا در رمان محاکمه، با استفادههای پارادوکسیکال از این عناصر معماری و با نگاهی اکسپرسیونیستی، سعی در بیان مفاهیم مورد نظر خود دارد. اولین نکتهای که در این میان خودنمایی میکند، بیان مفهوم تناقض است. در این راستا در دنیای محاکمه حتی در، پنجره، دیوار، پله و سایر عناصر نیز کاربریهای معمول خود را ازدست دادهاند. مفهوم دیگری که کافکا به یاری این اجزا بیان میکند، بیگانگی و تنهایی است که در سراسر رمان محاکمه دیده میشود. گویی این عناصر معماری در درجۀ اول برای دیگران ساخته شدهاند و این کاربریهای معمول برای یوزف کا. دربرابر دیگران رنگ میبازد. این بیگانگی یادآور ابعاد مختلف زندگی خود کافکا است. آخرین و شاید مهمترین مفهومی که کافکا به کمک عناصر معماری بیان میکند، تحت کنترل و سلطه بودن است که با ازمیان رفتن فضای خصوصی زندگی یوزف کا. پررنگتر جلوهگر میشود.
Each architectural element, in a building, is designed and built for a specific purpose. Using these elements in the usual way will create comfort for users. In The Trial, Kafka tries to express his ideas with paradoxical uses of these architectural elements and with an expressionist view. The first point that appears is the concept of contradiction. In this regard, in the world of The Trial, even the window, the wall, the stairs and other elements have lost their usual uses. Another concept that Kafka expresses with the help of these components, is the concept of alienation and loneliness, which is seen in allover The Trial. It seems these architectural elements are built for others and these common uses will be lost for Josef K. in front of the others. This alienation is a reminder of various aspects of Kafka's personal life. The last but not least concept that Kafka expresses with the help of the architectural elements is being subordination that, with disappearance of the private space of Joseph K.'s life, it becomes more apparent.
خلاصه ماشینی:
کافکا در رمان محاکمه ، با استفاده هاي پارادوکسيکال از اين عناصر معماري و با نگاهي اکسپرسيونيستي، سعي در بيان مفاهيم مورد نظر خود دارد.
گاهي از يک عنصر مانند پنجره به تنهايي بهره برده و يک فصل را به کمک اين مؤلفه شرح داده و گاه از يک مکان مانند انباري و دلالت هاي رواني آن براي رساندن منظورش در داستان به صورت ضمني استفاده کرده است .
در پژوهش حاضر سعي شده است با نگاهي بينارشته اي به بررسي رمان محاکمه ي کافکا پرداخته شود و دلالت هاي ضمني نهفته در پس عناصر معماري مانند در، پنجره ، پله و...
(20 همان طور که از متن بالا پيداست ، پدر کافکا در نظر او بالاترين مقام ممکن را دارد و اين موضوع که او را شب هنگام از رخت خواب بيرون ميبرد، چنان تأثيري بر کافکا نهاده که او نه تنها در نامه اش ـ در مقام اولين خاطره اي که از دوران کودکياش در ذهن دارد ـ از آن ياد ميکند، بلکه صحنۀ آغازين يکي از رمان هايش يعني محاکمه را نيز با تأسي از آن شروع ميکند.
اگرچه او ميگويد: «اگر خودم خانه باشم فقط درصورتي به درون ميآيند که اجازه بدهم » (همان ، ١٤٨)، مشاهده ميشود حتي زماني که تيتورلي در اتاقش است ، از تيررس نگاه اين دختربچه ها به دور نيست و آسايش ندارد و باوجود بسته بودن «در»، از ميان شکاف هاي ديوار به درون زندگي او سرک ميکشند و دربارة رفتار و اعمال او اظهارنظر ميکنند: «دوباره صداي دختربچه ها از پشت در شنيده شد.