خلاصه ماشینی:
"در کارهای میرهولد (Meyerhold) (نخستین کسی که تئاتر سیاسی را تعریف کرد)و پیسکاتور (pisvator) و برشت،مضامینی اساسی با تابشهای گوناگون نقش بستهاند از قبیل فرهمندیای که به طبقهای اجتماعی منسوب شده است و آن طبقه،ناظر فعال و ممتاز(جامعه)به حساب آمده است،یکی کردن نمایش تئاتر با میتینگ یا با تظاهرات جمعی سیاسی،جستجوی شکل و صورتی برای تئاتر که در عین حال آموزشی و حماسی باشد و از هرگونه روانشناسی فارغ و مبرا.
nous vivons از تولر (Toller) و Le brave soldat Scheigk سعی بر این است که شرایط نمایشی ایدئولوژیک و کاری تئاتری به گونهای فراهم آید که تماشاگران با پیشرفت تئاتر،رشد کنند،همانگونه که میتینگی سیاسی با سخنرانان و حضارش که کف میزنند، میکند در حقیقت جهتگیری تئاتر آلمان و خاصه زیباشناسی شکوهمند و پرزرقوبرق رینهارت (Reinhardt) به بازی سایه روشنها در صحنه میانجامید که شخصیتهای درام را منزوی میکند و فضای نمایشی را به گونه دیوار نگاره یا پردهء نقاشی عظیمی درمیآورد و در انتهای صحنه،تصاویری شبیه تصاویر متحرک سینمایی پدید میآورد که در آنها،ناگهان چشماندازهای و سرابی از صحنهء چهارگوش،بازسازی میشوند.
از دیدگاه ما،ملاحظهء این امر جالب توجه است که برشت در اینجا به تجربهء خلاقیت دراماتیک دست میباید، چون از ایدئولوژی که جزئی و ذهنی است فرا میگذرد؛به بیانی دیگر دیالکتیک پایانناپذیر،که دعوت انسان به پرومته بودن به طور مستمر و دائم است،کوششی است برای انسانی کردن تئاتری که در انتزاعیات و مجردات خشکیده است."