چکیده:
دستیابی به نظریه جامع و مقبول درباره انقلابها، به ویژه انقلابهای دینی، برای جهتدهی و هدایت جنبشهای مردمی در جهان متلاطم و در حال گذار کنونی، مسئلهای لازم و مهم است. این پژوهش کوششی است روشمند برای ارائه طرحواره نظریه انقلاب اسلامی که از اتقان و استناد کافی و از قوّت تبیینی قابل دفاع و قابل رقابت نسبت به سایر نظریهها در این زمینه برخوردار باشد. این هدف از رهگذر مطالعه قرآن کریم و استفاده از آموزههای ابطالناپذیر وحی با محوریّت پژوهش بر اساس آیه 25 سوره مبارکه حدید دنبال میگردد. این پژوهش از نوع اکتشافی و کیفی بوده، چارچوب نظری آن به روش تحلیلی و نظریهی انقلاب اسلامی مبتنی بر آموزههای قرآن به روش تفسیری به دست آمده است. ارزیابی اعتبار و توان تبیینی این نظریه در مقایسه با سایر نظریههای انقلاب اسلامی از روش مطالعهی تطبیقی انجام شده است. نظریهی حاصل شده به مثابه طرحواره بدین شرح است که «انقلاب اسلامی عبارت است از قیام مردمی بر پایه تعالیم قرآن کریم و دین اسلام با هدف تحوّل بنیادین و سرنگونی حکومت و نظام طاغوت، ظالم و فاسد حاکم و استقرار حکومت و نظام جدید مبتنی بر معارف و احکام اسلامی و معیارهای علم، حق، عدل و قسط، با محوریّت رهبری دینی و با روش آگاهیبخشی و بسیج مردم و برخورد قاطع و قهرآمیز با دشمنان».
Achieving to a comprehensive and acceptable theory of revolutions, especially religious revolutions, is a necessary and important issue for direction and guidance of popular movements in the turbulent and changing world. This research tries methodologically to provide a schema for the theory of Islamic revolution which enjoys enough citations and is defendable in compare to other theories which have been provided. It is done by studying the Holy Quran and using unfalsifiable teachings of revelationon the basis of the verse 25 of AL-Hadid sura. This is exploratory and qualitative research that in theoretical framework obtained through analytical method, achieving the Islamic Revolution theory based on the teachings of the Holy Qur'an is derived through the interpretive method and the assessing the validity and explanatory power of this theory in comparison with other theories has been carried out through a comparative study. The resulting theory, as a schematic and prelude to definite and detail the Islamic Revolution, states that “the Islamic Revolution is a popular uprising based on the teachings of the Holy Qur'an and the religion of Islam with the goal of fundamental transformation and overthrow of the oppressor and corrupt tyranny and establishment of new state and system based on the Islamic teachings and norms and the criteria of knowlegde, truth, justice and equity, with the focus of religious leadership and through awareness and mobilization of the people and a decisive and violent approach to the enemies.”
خلاصه ماشینی:
Raven (رجوع شود به تصویر صفحه) (منبع : محقق ) در انتهاي اين بخش پـس از تحليـل نظريـه هـاي مطـرح دربـاره انقـلاب هـاي اجتمـاعي، «چارچوب نظري تحقيق » حاوي عناصر اصلي «نظريه ي انقلاب » به شرح ارائه ميشود: ١- ناکارآمدي نظري و عملي حکومت و نظام حاکم در عرصـه هـاي مختلـف سياسـي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و تلقي عمومي مبني بر عـدم مشـروعيت حکومـت و نظام موجود؛ ٢- وجود رهبري مؤثر و ذينفوذ و ايفاي نقش فعالانه و تهـاجمي نخبگـان ناراضـي در تحريک توده ها و راهبري جنبش ها بر مبناي ايدئولوژي و آرمان جايگزين ؛ ٣- فراگير شدن نارضايتي عمومي و حرکت و کنش اعتراضي گسـترده ي مردمـي بـراي نفي و تحول بنيادين در نظام موجود و مناسبات سياسي اجتماعي اقتصادي حاکم در آن ؛ ٤- تضعيف و ازهم پاشيدگي حکومت مسلط بر جامعه ؛ ٥- عصيان عمومي و بروز عنصر خشونت ؛ ٦- فروپاشي وضع موجود و شکل گيري انقلاب ؛ ٧- در دست گرفتن حکومت توسط عناصر جديد و تلاش براي اسـتقرار نظـام جـايگزين مطلوب .
بيانات امام خامنه اي، در ديدار کارگزاران نظام ، سفراي کشورهاي اسلامي و مهمانان کنفـرانس وحـدت اسـلامي بـه 285 مناسبت روز مبعث پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم ، ١٣٨٥/٥/٣١ در واقع ميتوان چنين نظر داد که پيامبران الهي برگزيدگان انقلابي و اصلاح گري هسـتند که بر مبناي رسالت الهي و تعاليم وحياني، فعالانه به ايفاي نقش در جوامع انسـاني پرداختـه و خداوند به وسيله آنها انسان ها را در معرض آزمـون ايمـان قـرار داده و مؤمنـان را از کفـار و منافقين متمايز کرده است ؛ چنانکه حضرت امـام خمينـي(ره ) در بـاره ضـرورت ورود و ايفـاي نقش رهبران ديني در عرصه سياسي و اجتماعي ميفرمايند: "مگر امکـان دارد بـدون دخالـت در سياست و دخالت در امور اجتماعي و در احتياجات ملت ها، کسـي بـدون اينکـه دخالـت 1 کند، قيام به قسط باشد؟ ليقوم الناس بالقسط باشد؟" انبياء آمدند تا جامعه عادلانه درست کنند.