چکیده:
«نظم نوین جهانی» دورهای در موازنه قدرت و باور ایدئولوژیکی است که تحقق نظم نوین جهانی را از طریق فهم، شناسایی و رفع مشکلات جهانی، فراتر از توان واحدهای ملی میسر میداند. این اصطلاح به اصول «ویلسون»، «جورج هربرت واکر بوش» و «گورباچف» برای نظم پس از جنگ جهانی دوم بازمیگردد. فرا یکجانبهگرایی گذار از این نظم نوین جهانی است. مسئله اصلی این است که به دلیل بروز منازعات میان قدرتهای بزرگ مدعی رهبری جهان در عصر حاضر، از جمله آمریکا و چین، نظم نوین کنونی فاقد مشروعیت و نهادهای کارآمد برای رفع موانع تکوین ساختارهای نظام حکومتی جهانی است. پژوهش حاضر درصدد بوده است که عمدهترین چالشهای عبور از نظم نوین جهانی به سمت گذار از یکجانبهگرایی را تبیین نماید. با این فرض که عبور از نظم نوین جهانی، ترجمان فرا یکجانبهگرایی و ظهور قدرتهای جهانی بوده، فرضیه قابل پردازش این است که چالشهای گذار از یکجانبهگرایی ریشه در دوگانگی ساختار نظام بینالملل، بروز دیدگاه مبتنی بر گذار از نظام وستفالیایی و قواعد و موانع امنیتی و ایدئولوژیکی داشته باشد. یافتههای پژوهش بیانگر جاهطلبی رو به افزایش قدرتهای بزرگ، تضعیف چشمگیر نقش ایالات متحده آمریکا در نظام بینالملل، تکوین قدرتهای جدید اقتصادی و سیاسی و عبور از نظام تکقطبی بوده است.
خلاصه ماشینی:
مسئله اصلی این است که به دلیل بروز منازعات میان قدرتهای بزرگ مدعی رهبری جهان در عصر حاضر، از جمله آمریکا و چین، نظم نوین کنونی فاقد مشروعیت و نهادهای کارآمد برای رفع موانع تکوین ساختارهای نظام حکومتی جهانی است.
مسئله اصلی این است که به علت وجود منازعات سیستمی میان قدرتهای بزرگ مدعی رهبری نظام بینالملل در عصر حاضر، از جمله آمریکا و چین، نظم نوین کنونی فاقد مشروعیت و نهادهای کارآمد برای رفع موانع تکوین ساختارهای نظام حکومتی جهانی است.
در این مسیر موانع و مشکلات و دوگانگیهایی هم وجود دارد و به نظر میرسد دو مسئله عمده در جرگه مهمترین موانع قرار دارند؛ نخست، جاهطلبی فزاینده قدرتهای موجود و تلاش برای ممانعت از شکلگیری فرایند اجتماعی شدن قدرت میان اعضای قدرتمند و اثرگذار در حال ظهور در نظم جدید جهانی (Buzan, 2011, p 6).
جدای از انطباق یا عدم انطباق این دیدگاه با واقعیتهای مشهود و عینی، به نظر میرسد این ویژگی نوعی تحمیل نگرشهای شخصی و پارتیکولاریستی بر مسائل علمی است و از رویکرد علمی به موضوعات فاصله میگیرد؛ ولی این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که با توجه به نظریههای اندیشمندان روابط بینالملل و نیز واقعیتهای مشهود در نظام بینالملل، امپراتوری جهانی آمریکا تحت عوامل داخلی مختلف و از جمله ضعف ساختارهای سیاسی و اقتصادی و نیز عوامل خارجی چون ظهور قدرتهای نوظهور منطقهای و جهانی رو به کاهش و حتی فروپاشی است و یکجانبهگرایی جای خود را به فرا یکجانبهگرایی میدهد!