چکیده:
در تحلیل زمینهها و علل بروز انقلاب اسلامی ایران نظریههای مختلفی مطرح شده است. نظریه توسعه نامتوازن به عنوان یک تئوری شاخص بر نهادهای سیاسی و نقش آن در دگرگونیهای اجتماعی و اقتصادی، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. مسئله تحقیق این است که آیا تئوری توسعه نامتوازن قابلیت تبیین انقلاب ایران را دارد یا خیر؟ مقاله حاضر با کاربست روش «تحلیل منطقی» براساس رهیافت هانتینگتون و مبتنی بر یافتههای پژوهش، بیانگر آن است که تئوی مطرحشده موفقیت چندانی در انطباقپذیری انقلاب اسلامی ندارد. محدودیتهای نظریه بررسی شده در مقاله، این تئوری را در انقلاب اسلامی ابطال پذیر کرده و تنها تبیین کننده بخشی از علل و عوامل به شمار میآید که عوامل ناسازگاری آن مورد بررسی واقع شدهاند
In analyzing the context and causes of the Islamic Revolution in Iran, several theories have been put forward. The theory of equilibrium development as an indicator theory of political institutions and its role in social and economic changes has been the focus of researchers. The question of the study may be put forward as: Does the theory of unbalanced development can explain the Iranian revolution. The present paper, using the Huntington's approach of "logical analysis" based on the research findings, indicates that the proposed theory has little success in adapting to the Islamic Revolution. The limitations of the theory examined in the article make this theory null and void and only explain some of the causes and factors that have been examined for its incompatibility.
خلاصه ماشینی:
نوشتار پیشرو با عنایت به اهمیت و اعتبار تئوری «توسعه نامتوازن» ساموئل هانتیگتون درباره علل و عوامل انقلابها، که یکی از نظریات پرکاربرد در مطالعات سیاسی و جامعه شناختی انقلاب است، انجام گرفته است؛ از این جهت که موضوع مطالبات و مشارکت سیاسی در جوامع، دستخوش انقلاب و فقدان توسعه سیاسی مورد توجه و تمرکز قرار میگیرد و مهمتر اینکه نسبت بین توسعه اقتصادی و اجتماعی و میزان همخوانی با توسعه سیاسی از نقطه عطف این نظریه است، از این جهت با توجه به وضعیت کشور ایران در اواخر دوره رژیم پهلوی و شخص محمدرضا، این تئوری برای بررسی و سنجش در این زمینه مناسب است.
رهبری مؤثر امام خمینی با تکیه بر ایدئولوژی اسلام و بسیج مردمی، بهدنبال تحقق عدالت و برقراری حکومت صالحان بود و این مسئله ازجمله وجوه افتراق انقلاب اسلامی ایران در برابر دیگر انقلابهای مهم در صحنه جهان است و این امر تا جایی است که بسیاری از حرکتهای انقلابی در کشورهای اسلامی با الگوگیری از انقلاب اسلامی ایران حرکت خود را آغاز کردند و امروزه برای نهضتهای اسلامی و جنبشهای آزادیبخش، بهعنوان یک الگو در جهان تبدیل شده است.
بررسی نظریه توسعه نامتوازن هانتیگتون نشان داد که این نظریه سازگاری واقعی با انقلاب اسلامی ایران را ندارد و در تبیین انقلاب اسلامی ایران موفقیت چندانی را نصیب خود نکرد؛ به این دلیل که عوامل مورد توجه در نظریه، در انقلاب اسلامی کاربرد اساسی نداشته، بلکه عامل فرهنگی، مهمترین علت را به خود اختصاص داده و به موضوعات اسلامی، ارزشی و فرهنگی توجه بشتری از طرف مردم شده است.