چکیده:
با توجه به تحولات روابط اجتماعی در جوامع مدرن و بویژه اهمیت پیدا کردنِ محدودیت قدرت سیاسی حکومتها، حق حاکمیت مردم و حمایت از حقهای فردی و آزادیهای عمومی به عنوان مبانی قانون اساسیگرایی و حکومت قانون اساسیگرا، به نظر میرسد که لازم است دستهبندی جدیدی از قوانین اساسی که با حقوق اساسی مدرن و قانون اساسیگرایی سازگارتر است، ارائه شود. به همین لحاظ لازم است همه دستهبندیهای کلاسیک قوانین اساسی، بطور مختصر معرفی گردیده و بررسی و نقد شوند و آنگاه، دستهبندی جدید قوانین اساسی به قانون اساسی لیبرال و قانون اساسی جمهوریگرا پیشنهاد و تشریح شود. در نتیجه این تقسیمبندی، حکومت میتواند حکومت لیبرال یا حکومت جمهوریگرا باشد ولی در دوران مدرن، هر دو نوعِ حکومتِ مدرن باید قانون اساسیگرا باشد. البته حکومت جمهوریگرا این برتری را بر حکومت لیبرال دارد که با محوریت حمایت از آزادیهای عمومی اِعمال حاکمیت مینماید. این نوشتار بر یک مفروضه بنیادین استوار شده است: تاکید بر مفهوم اثباتگرایانه قانون اساسی. از آن جایی که دستهبندیهای کلاسیک، بر مبنای روش استقرایی عمل کردهاند، بنابراین برای نقد و پیشنهاد جایگزین از همین روش استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
حکومت هاي قانون اساسيگرا: مطالعه قوانين اساسي و مفهوم آزاديهاي دوگانه (تاريخ دريافت : ١٣٩٥/٠٣/١٧- تاريخ تصويب :١٣٩٦/١٠/١٠) 1 مسعود راعي دهقي 2 عليرضا اسدپور طهراني چکيده با توجه به تحولات روابط اجتماعي در جوامع مدرن و بويژه اهميت پيدا کردن محدوديت قدرت سياسي حکومت ها، حق حاکميت مردم و حمايت از حق هاي فردي و آزاديهاي عمومي به عنوان مباني قانون اساسيگرايي و حکومت قانون اساسيگرا، به نظر ميرسد که لازم است دسته بندي جديدي از قوانين اساسي که با حقوق اساسي مدرن و قانون اساسيگرايي سازگارتر است ، ارائه شود.
جنبه نوآورانه نوشتار پيش رو اين است که بايد در دوران معاصر با محوريت هاي حکومت هاي قانون اساسيگرا، دسته بندي جديدي از قوانين اساسي ساخته شود که در آن از سويي تاثير آزادي مثبت و آزادي منفي و از سوي ديگر ليبراليسم و جمهوريگرايي مورد توجه جدي قرار بگيرد.
An Introduction to the Study of the Law of the Constitution 1885 به نظر ميرسد، مهمترين دليل وي براي اينگونه تقسيم بنديها، اين است که اثبات کند انگلستان و چند کشور معدود ديگر (از جمله استراليا که در آن زمان هنوزمستعمره امپراتوري بريتانيا است )، داراي نظم سياسي هستند و در نتيجه قانون اساسي دارند.
با توجه به اين نقدها، براي ارايه تقسيم بندي جديد از قوانين اساسي با محوريت مفهوم آزاديهاي دوگانه و نيز نقش آنها در حکومت هاي قانون اساسيگرا با محتواي ليبرال يا جمهوريگرا؛ لازم است که در ساخت تقسيم بندي جديد، انواع آزاديها مورد بررسي قرار گيرد.