چکیده:
اعتقاد به خرافات و موهومات از خصوصیات جامعه اسطوره اندیش است؛ جامعهای
که مردمان در رویارویی با مشکلات و یا برای درک حقایق، کمتر به واقعیات عینی و
تجربیات زیستی شان تکیه دارندوبرعکس بیشترین اهمیت را برای رویا، پندار، راز،
سحرو جادو و افسون قائلاند. در واقع خرافات محصول و خواسته جامعهای است که به
روابط علت و معلولی پدیدهها بی علاقه و به تخیلات و امیدهای واهی دلبسته است. چنین
جامعهای ترجیح میدهد روابط را با شیوههای سهلتر و دمدستیتر از جمله با توسل به
جادو و خرافات درک کند،تکیه بر عقاید غلط مذهبی و خرافات از مهم ترین عوامل
گسترش بیماری ها درعصر قاجار بود، طب سنتی ایران دراین دوران تاحدود زیادی به
خرافات آلوده بود خرافاتی که اندک اندک با تکرار، ملکه ذهن شده بود. منشا خرافه در
حقیقت بی اطلاعی، خامی، ترس از موهوم و غیرتخصصی شدن اندیشه است.
هدف دراین مقاله این است که با استفاده از منابع وگزارشات مستند با تکیه برروش
تاریخیضمن بیان مفهومی از خرافه و ریشه یابی چگونگی رسوخ این عقاید، به تاثیر این
افکار در حوزه بهداشت ودرمان ومصداقهای عینی آن، در مقطع تاریخی مورد نظر
پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
همۀاین مارگیریها و جادوگریها از طرف شرع منع شده است ؛ منتهی در عمل ، این دوز و کلک ها بیشتر از مرجعی که آنها را منع کرده است طرف توجه عوام قرار دارد(همان : ٢٣٩) ایرانی ها وخوردن دارو فقط با مشورت رمال و فال گیر آمیخته بودن درمان با خرافات متاسفانه درگذشته وحتی دردنیای مدرن امروزی یکی از مشکلات مبتلا به جامعه ایرانیبود ه وهست ، برای پزشک خوب و با وجدان زندگی در ایران دشوار واقعا دشوار بود، یا باید شارلاتانی بی باک بودند، یا از کار تجربی پزشکی کاملا کناره گیری می کردند، زیرا یک ایرانی به هیچ وجه دارو را بدون مشورت با رمال و فال بین نمی خوردو اگر پیش از مصرف دارو اتفاقا عطسه می کردو فقط یک بار عطسه می کرد، با عالم طبابت خداحافظی می نمود، با داروی بد یمن نیز وداع می کرد درچنین حالتیبیمار به هیچ قیمتی راضی به خوردن دارو نمی شد و چنانچه دوبار عطسه کند، قضیه فرق می کند، آن گاه دارو با سلام و صلوات وارد معده می شود (فیودورکورف ، ١٣٧٢ : ٢٢٩-٢٣٢) روش های درمانی وآمیخته بودن خرافات با آن اعتقاد به خرافات دربین ایرانی ها به ویژه درزمینه دارو ودرمان متاسفانه یک درد ومرض بسیار شایع بوده وهست وبی اغراقمی توان آن را بزرگترین بلای انسانی دانست والبته درمان قطعی این مرض مزمن ودیرپا جز با پادزهرعلم و آگاهی میسر نخواهد بود به میزانی که سطح آگاهی ها و شعور جمعی درجامعه ای پایین باشد همچنان رمالان ودعانویسان برگرده مردم سوار خواهند بود و اوضاع واحوال نیز تغییری نخواهد کرد.