چکیده:
زبان و ابعاد اجتماعی هر یک جزء فاکتورهای رشد شناختی بشمار میآیند و فرهنگ نیز ابزارهای نمادین فرآیندهای رشد را فراهم میسازد. هویت های فرهنگی و ثبات شکل میگیرند. از این رو بدیهی است که انسجام اجتماعی « زبان » آنها در بستر تاریخ و و هویت جمعی وابسته به زبان بوده و با تغییر شرایط تاریخی، هویت های فرهنگی و مکاتبی از قبیل ،« زبان » زبانی نیز دگرگون میشوند. در بحث شناسایی ساختار فطریگرایی (چامسکی)، ساختگرایی (ویگوتسکی)، رفتارگرایی (اسکینر)، ساخت- گرایی شناختی (پیاژه)، و غیره خودنمایی می کنند که هر یک بدنبال استنباط کارکرد ساختار زبان منطبق با تعاملات درونی، شناختی و اجتماعی فرد است. همانطور که ویگوتسکی ر شد زبان را به پدیده ها و نظام اجتماعی مرتبط میکند پیاژه نیز ظهور زبان را به مراحل مختلف ر شد فکری کودک مرتبط کرده و دسترسی به آن را مشروط به عملکرد هوش و فعالیت های حسی و حرکتی میداند. از این منظر، از یک سو، تکامل ذهن و هوش به درک مساله و ماهیت زبان کمک کرده و از سوی دیگر ساختار زبان با ساختار اندیشه تلفیق یافته و زبان صورت درونی پیدا میکند. به بیان دیگر، پدیده زبان با ساختارهای ذهنی و اجتماعی مرتبط بوده و رفتارهای خود را منطبق با عامل های درونی و بیرونی شکل میدهد.
خلاصه ماشینی:
modulaire در این مقاله تلاش خواهد شد تا مرزهای دانش شناسایی زبان در نزد برخی زبانشناسان همچون چامسکی و روانشناسانی همچون ویگوتسکی و پیاژه نیز تا حد ممکن روشن شده و به پرسشهای بنیادین در رابطه با زبان و تفکر پاسخ داده شود: آیا زبان انسان به تنهایی و بدور از تواناییهای ذهنی قادر است مکانیسمهای گفتاری فرد را تداوم بخشد؟ آیا پدیدهی زبان تحت تاثیر عوامل محیطی و تکاملی انسان قرار میگیرد و یا عوامل ارثی نقش برجستهایی را در رشد و فرآگیری زبان بازی میکنند؟ آیا «زبان درونی» مورد توجه ویگوتسکی مبنای تعاملات فکری و گفتاری میتواند واقع شود؟ و آیا «ساختار و ادراک» زبان بدور از کالبدهای اجتماعی میتواند بازیگر اصلی تعاملات گفتاری و ذهنی انسانها باشد؟ پیشینهی تحقیق سوسور با تفکیک نشانهایی و آنتوان مییه، زبانشناس فرانسوی، (Meillet, 1965) با تاکید بر شکل اجتماعی نظام زبان، تلاش کردند تا قوهی ناطقه را همچون واقعهایی اجتماعی تعریف کنند.
مولفه ساختاری زبان همانطور که دورکهایم (Durkheim, 1987) بر این باور بود که زبان گفتاری انسان وابسته به افراد جامعهایی است که به آن زبان سخن میگویند، نظام ساختارگرایی پیاژه نیز ویژگی بازیگونهی تفکر نمادین(symbolique) کودک را نشان میداد.
»(کرین، ترجمه خویینژاد، 1394: 289) ویگوتسکی در تحقیقات خود نشان داد که فرآیند یادگیری کودک بیشتر در یک محیط فرهنگی صورت میگیرد: زیراکه اشیاء کشف میشوند و ابزارهای روانشناختی برای کشف آنها لازم است.
برای پیاژه مابین زبان و تفکر یک واسطه وجود دارد که به رشد شناختی کودک نیز کمک میکند و آن فعالیت «حسی-حرکتی» است که این امکان را بوجود میآورد تا کودکان مابین 2 تا 7 سالگی به بازنمایی ذهنی بپردازند.