چکیده:
بیهقی تاریخ نگار بزرگی است که از چشماندازی خاص، با هدفی ویژه و با رعایت اصول و معیارهای تاریخنویسی، حوادث مهمی را که بر سرزمین ایران در دوره حکومت غزنویان گذشته است، با نظم زمانی و منطقی به تصویر کشیده است. مسلما بیهقی فهمی خاص از تاریخ داشته و فلسفه ویژه ای را در حوادث تاریخی جستجو می کرده است و قانونمندیهای حاکم بر آن را، ضمن تفسیر وقایع و سرنوشت حاکمان و قهرمانان خویش، به رشته تحریر کشیده و از رهگذر آن مولفه های مهم حکمت و فلسفه خود را بیان نموده است. در اندیشه بیهقی بیان سلسله وار وقایع، هدف یگانه و اصلی تاریخنگاری نبوده است، هر چند که همین امر نیز به نوبه خود مهم و ارزشمند می باشد. بلکه علاوه بر این، او در صدد است با بررسی چگونگی و چرایی وقایع و بررسی جایگاه انسان در وقوع حوادث تاریخی، اثری از خود به یادگار بگذارد که از نظر فکری و رهنمودهایی که برای نوع انسان دارد، مفید باشد.
در مقاله حاضر تلاش می شود نکات عمده نگاه بیهقی به وقایع و جنبههای برجسته فلسفه تاریخ او تبیین شود.
خلاصه ماشینی:
مسلما بیهقی فهمی خاص از تاریخ داشته و فلسفۀ ویژهای را در حوادث تاریخی جستجو میکرده است و قانون مندیهای حاکم بر آن را، ضمن تفسیر وقایع و سرنوشت حاکمان و قهرمانان خویش ، به رشتۀ تحریر کشیده و از رهگذر آن مؤلفههای مهم حکمت و فلسفۀ خود را بیان نموده است .
در اندیشۀ بیهقی بیان سلسلهوار وقایع ، هدف یگانه و اصلی تاریخ نگاری نبوده است ، هر چند که همین امر نیز به نوبۀ خود مهم و ارزشمند میباشد.
یقینا در اندیشۀ بیهقی نه تنها بیان سلسلهوار وقایع هدف یگانه و اصلی نیست - / هرچند که همین امر نیز به نوبۀ خود مهم و ارزشمند میباشد بلکه علاوه بر این ، او در صدد بوده است تا با یافتن پاسخ های مناسب برای چرایی و چگونگی روی دادن وقایع ، جایگاه و نقش انسان را در تاریخ بازگو کند و در پرتو وقایع گذشته ، چهرة حال انسان - ها را نشان دهد و از این طریق ، با ترسیم خطوط اصلی نگاه خود به تاریخ و پیافکندن فلسفهای ویژه ، گوشهای از حکمت والای خود را به نمایش بگذارد.