چکیده:
در این پژوهش به مطالعة روابط درون خانواده ازمنظر روابط میان سه نسل کهنسال، میانسال و جوان پرداخته شدهاست تا روشن شود که این روابط تابع چه گفتمانهایی است و آیا این گفتمانها بههم نزدیکاند یا نشانة مشهودی از فاصله میان این سه نسل دیده میشود. روش محقق بهرهگیری از رهیافت کیفی، مبتنی بر تحلیل موقعیت گفتمانی، با تاکید بر مصاحبههای روایی، و درنهایت کشف نظریة زمینهای گفتمانی بودهاست. بهاینمنظور، 30 نفر از شهروندان تهرانی بهشیوة هدفمند و چندگانه انتخاب شدند. یافتهها نشان داد که روابط میان سه نسل در خانوادة ایرانی همگراست و درعین تفاوت گفتمان نوگرایی سنتپیشة نسل اول، نوگرایی محافظهکارانة نسل دوم، و نوگرایی پیشرو نسل سوم، هرسه در گفتمانی بههم نزدیک میشوند که گفتمان نوگرایی است و برآیند آن نظریة زمینهای گفتمان همگرایی نسلی نوخواهانه در خانوادة ایرانی است و خانواده درعین تفاوتها، در مسیر تهدید نسلی قرار ندارد و همچنان خانواده موضوع دارای اهمیت و اولویت نسلهاست.
خلاصه ماشینی:
مطالعۀ جامعه شناختی تغییرات گفتمانی نسل های سه گانۀ خانوادٔە ایرانی انسیه زواره ١، عالیه شکربیگی ٢، تقی آزادارمکی 3 1 (تاریخ دریافت ٩٥/٠٨/١٥، تاریخ پذیرش ٩٦/١٠/٠٩) چکیده در این پژوهش به مطالعۀ روابط درون خانواده ازمنظر روابط میان سه نسل کهن سال ، میان سال و جوان پرداخته شده است تا روشن شود که این روابط تابع چه گفتمان هایی است و آیا این گفتمان ها به هم نزدیک اند یا نشانۀ مشهودی از فاصله میان این سه نسل دیده می شود.
عده ای گفتمان های نسلی را بسیار نزدیک به هم و در توافق و گروه دیگر گفتمان های نسلی را در تعارض با یکدیگر تفسیر می کنند، اما نکتۀ مشترک این است که به جهت حفظ انسجام جامعه و خانواده ، که همچنان رکن اصلی روابط میان نسل های مختلف است ، برنامه های اجتماعی باید با نگاهی ژرف و پژوهش محور و به فراخور نسل های مختلف موجود در جامعه ، حفظ و بازسازی روابط نسل ها و نزدیک کردن گفتمان های میان نسلی را در کانون توجه قرار دهد که بهترین نمود آن جریان اجتماعی شدن است که ازطریق آن جامعه می تواند برای بازتولید و استمرار ارزش ها و عناصر فرهنگی خود و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر اقدام کند.
این گونه است که نسل زنان و مردان کهن سال ، با وجود وفاداری به سنت ، نوگرایی را همچون آرزویی نهان و حرفی سربسته با خود یدک می کشند؛ به ویژه در حوزٔە تجربۀ عشق که با وجود اعلام رضایت از زندگی و نوعی پرهیز از ابراز عشق در چارچوب اخلاق سنتی ، نوعی حسرت درباب شیوه های جدید تجربۀ زیستۀ عشق را می توان در لحن ، نگاه یا زبان بدن آنها ردیابی کرد.