چکیده:
در قوانین و احکام اسلام، با توجه به جهات انسانی و اجتماعی، تصرف مربوط به بعد از فوت تحت دو نهاد حقوقی ارث و وصیت امری مجاز بلکه نسبت به آن تأکید فراوان شده است. وصیت طبق عقیده جمهور فقیهان از مذاهب اسلامی امری استحبابی است نه واجب البته مستحبی که تا مرز واجب پیش میرود. با این وجود امروزه یک نوع وصیت واجب با اقتباس از مذهب ظاهری و ابنحزم اندلسی در قوانین احوال شخصیه کشورهای اسلامی و عربی وارد شده که دارای شرایط واحکام خاص خود میباشد. براین اساس در این پژوهش در سایه توصیف وتحلیل و بازخوانیهای قرآنی و روایی مرتبط با مفهوم وصیت واجب، انگارهها واندیشه های دانشیان مسلمان در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرد. چنانکه به نظر میرسد «وصیت واجب» در مواردی درست و مقتضای عدالت است. چنانکه اگر یکی از فرزندان خانواده پیش از پدر مرده است و اکنون فرزندان او (نوادهها) در نتیجه اجرای قاعده «الاقرب یمنع الابعد» از ترکه پدربزرگ محروم میمانند، فرض وصیت معادل سهمی که به پدر آنان در صورت حیات میرسید، منع قائم مقامی نوادهها را در حالت وجود فرزند متوفی جبران میکند و وسیله اجرای عدالت میگردد. البته در قوانین جمهوری اسلامی ایران به تبعیت از فقه امامیه، تا به امروز نهاد وصیت به شکل واجب مورد توجه قرار نگرفته است. اگرچه فرایند این پژوهش ثابت کرد که مبانی و مستندات شرعی برای تقنین این نهاد در زمره قوانین کشورهای اسلامی وجود دارد. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی ــ توصیفی مبتنی بر اطلاعات کتابخانهای است.
خلاصه ماشینی:
با این وجود امروزه یک نوع وصیت واجب با اقتباس از مذهب ظاهری و ابن حزم اندلسی در قوانین احوال شخصیه کشورهای اسلامی و عربی وارد شده که دارای شرایط واحکام خاص خود میباشد.
(حر عاملی، ١٤٠١، ٣٥٢) و از طرفی طبق قانون ارث تنها یک عده از بستگان آن هم روی حساب معینی بهره مند میشوند، (الزحیلی، ٢٠٠٦، ٧٧٣٦) در صورتی که شاید عده دیگری از خویشاوندان که احیاناً تهیدست و نیازمند هستند یا به ک یل محروم و یا میزان ارث آنان ، نتواند آنها را اداره کند و احتیاج بیشتری داشته باشند، و همچنین جامعیت اسلام هم ، اجازه نمیدهد که این قبیل خلأها همچنان باقی بماند، لذا با قانون وصیت و با اختیاری که به انسان نسبت به یک سوم مال خودش داده ، این مشکل را حلّ کرده است ، ضمناً به انسان حق میدهد که این یک سوّم را برای بعض از وراث که به هر دلیلی از ارث محروم شده اند ویا درکارهای خیر نیز به نفع خویش به مصرف برساند شاید به خاطر همین مصالح و منافع بزرگ فردی و اجتماعی است که امر به وصیت در آیه شریفه بخصوص برای اهل تقوا به صورت یک حکم الزامی بیان شده و دستور به وصیت میدهد: کِتبَ عَلَیکمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکمُ اْلمَوْتُ إِنْ تَرَک خَیراً اْلوَصِیۀُِ للْواِلدَینِ وَ اْلأَقْرَِبینَِ باْلمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اْلمُتَّقِین َ.