چکیده:
یکی از جلوه های مهم شعر عرفانی به کار بردن مضامین قلندری و رندی است. این گونه اشعار به طور رسمی با سنایی آغاز می شود. استفاده کردن از مضامین رندانه و مفاهیم قلندرانه در شعر فارسی چنان جایگاهی دارد که پس از سنایی، شاعرانی هم چون عطار، مولوی ،سعدی و حافظ آن مضامین را در اشعار خود بسیار به کار برده اند. با بررسی اشعار قلندرانه ی عطار و غزلیات رندانه ی حافظ به عنوان برجسته ترین نمونه های شعر قلندری و رندی ، می توان به وجوه اشتراک و شباهت در هویت قلندر و رند در شعر آن دو سخنسرا پی برد. قلندر در شعر عطار جلوه های منفی و مثبتی دارد. قلندر او گاه در صدر می نشیند و گاه خواری می بیند. این خصوصیت در مورد رند حافظ هم مصداق دارد به طرزی که مصاحبت با رند افتخاری بس بزرگ است اما گاهی مراودت با او چیزی جز بدنامی به دنبال ندارد. بررسی این مسأله، بحث در ریشه لغوی ، مقایسه مفاهیم دو اصطلاح قلندر و رند در شعر عطار و حافظ ، شاخصه های اصلی تفکّر قلندری و بنیان های اساسی اندیشه رندی را در ادبیات فارسی و متون عرفانی تبیین می کند. این موضوع در مقاله پیش رو بررسی شده است.
One of the main manifestations of the mystical poetry is usage of the bohemian (Kalandar) and profligacy contents. This kind of the poetry was begun officially with Sanaei. Usage of the profligacy and bohemian contents has outstanding place in the Persian poetry so that after Sanaei, the poets such as Attar, Molavi, Saadi and Hafez employed these contents in their poems. By survey on the bohemian poems of Attar and sonnets on profligacy by Hafez, as outstanding examples of profligacy and bohemian poems, the similarities and differences in the identity of bohemians and profligates can be investigated in their poems. Bohemian has positive and negative aspects in the poems of Attar. His bohemian sometimes is placed in the higher rank and sometimes he is in the lower rank. This characteristic is true about the profligate of Hafez so that accompaniment by profligate is a great honor, but sometimes it denotes disgrace. Research on this subject matter and decision on the lexical roots and comparison of the concepts of bohemian and profligate in the poems of Attar and Hafez explain the main indictors of bohemian and profligacy as fundamental thoughts in the Persian Literature and mystical texts. This article tries to investigate bohemian and profligacy in the poems of Attar and Hafez.
خلاصه ماشینی:
با بررسی اشعار قلندرانه ی عطار و غزلیات رندانه ی حافظ به عنوان برجسته ترین نمونه های شعر قلندری و رندی ، می توان بـه وجوه اشتراک و شباهت در هویت قلندر و رند در شعر آن دو سخن سرا پی برد.
این واژه نخستین بار در دیوان سنایی به این معنی استعمال شده و همزمان با آن تغییر معنایی داده و امروزه معنای رند و لاابالی یافته است : «جز راه قلندر و خرابات مپوی/جز باده و جز سماع و جز یار مجوی» (اشرف زاده،١٣٨٦: ١٢٧) .
قلندر از قرن هفتم به بعد اندک اندک ، معنی مکانی خود را از دسـت داده و بر شخص مقیم در این گونه مکان ها اطلاق شده است (شفیعی کـدکنی ، ١٣٨٣: ٧١٨).
اما در باب این که چرا قلندر معنی حقیقی خود را از دست داده و به معنی شخصی به کار میرود، می توان گفت : الف )گاهی به دلیل کثرت امکنه و یا بقاعی کـه دارای اهمیـت و سـوق الجیشـی مناسـب است ، افرادی که به آنجا رفت و آمد داشته و زیاد در آن تردد می کنند، لقب آنجـا را گرفتـه و بدان مشهور می شوند همان طور که در بالا گفته آمد، لنگـر معنـای مکـانی دارد ولـی فرخـی سیستانی در یکی از ابیات خویش لنگر را به معنی نیازمند و سائل آورده: تــو مــردم کریمــی مــن لنگــر گــرانم ترسم ملول گـردی بـا آن کـرم ز لنگـر (فرخی سیستانی،١٣٥٤: ١١١) که مجاز است با علاقه ی حال و محل یا ظرف و مظروف ، یعنی لنگر را مکان گدایان گفته و گدا و نیازمند را اراده کرده است .