چکیده:
دورة معاصر ایران، دورة مواجهه با غرب و بروز چالش های جدی و نوظهـور، و طـرح پرسش های کلی و فلسفی در حوزة عمل و نظر است . در ایـن دوره، برخـی از مفـاهیم غربی از نظام ارزشی غرب وارد نظام دانایی و معنایی و مفهومی ایرانیان شده، و معـانی خاصی به خود می گیرند؛ هرچند معانی از اجماع و وحـدت بـین الاذهـانی برخـوردار نباشند. چنین مواجهه ای باعث می شود جامعه نگاه تردیـدآمیز بـه سـنت فکـری و سیاسـی داشته ، و خواستار تغییر و دگرگونی نظام فکری و ساختار سیاسی و اجتماعی شود.
خلاصه ماشینی:
محمد حسين ناييني با درک اجتماعي از عدالت ، معناي برابـري و مـساوات را از آن اراده مي کند، و آن را به معناي برابري مردم در امور عامـه و بهـرهمنـدي از مزايـا و نيـز برابري در اجراي احکام مي داند، و اين نوعي فاصله گرفتن از درک سنتي عدالت يعنـي اعتدال و رعايت حد وسط است : «هر حکمي کـه بـر هـر موضـوع و عنـواني بـه طـور قانونيت و بر وجه کليت مرتب شده باشد، در مرحلة اجرا نسبت به مصاديق و افـرادش 4 بالسويه و بدون تفاوت مجري شود.
در دورة معاصر ايران مفهومي از قانون مطرح شده است که در فلسفة مدرن غرب، با منبـع عرف مشخص مي شود و جامعة ايران در اين دوره آن را مطالبه کـرده اسـت .
چنين معنايي از قانون در فضاي فکري و نظام معنايي ايران قبل از دورة معاصر رايج و مقبول نبود، اما با توجه به زمينه هاي فکري و عملي اي کـه ايجـاد شـد، متفکـرين بـه جاي دريافت معناي سنتي قانون که همان شريعت الهي است ، بـه قـانوني روي آوردنـد که خاستگاه آن غرب مدرن است .
فريدون آدميت در بررسي هاي تاريخي خود از دورة معاصر ايران، دغدغـة اساسـي اين دوره را حاکميت قانون بر نحوة اعمال قدرت و بر نوع روابط ميـان دولـت و ملـت مي داند.
ميرزا ملکم خان از جمله کساني است که دغدغة اساسي اش قانون است و بـا چنـين دغدغه اي رويکرد خود به دولت را با رويکردي که در دورة قبـل از معاصـر در ايـران وجود دارد، عوض مي کند.