چکیده:
تلفیق فرهنگ میان رودان و ایران، از مسائلی است که برخی پژوهندگان فرهنگ ایران بدان باور دارند. در پژوهش پیش رو با در نظرداشتن همین نزدیکی دو فرهنگ، شکستگی شخصیّت تیامت میان دورودی در جمشید و ضحّاک اسطوره های ایرانی ب ررسی شده است. تیامت اژدهایی است که از دری ا ب رمی آی د و هنرهای مدنی را ب ه انسان می آموزد؛ امّا بعدها بنا بر دگرگونی های تاریخی، تیامت اسطوره به دشمن آشوبنده نظم تبدیل می شود. می توان چهره مدنی تیامت را در جمشید و شخصیّت آشوبنده او را در ضحّاک بازساخت. میان جمشید و ضحّاک نیز پیوندهایی است که این دو را از یک اصل می نماید؛ به این معنا که مطابق با برخی منابع، ضحّاک خواهرزاده جمشید است، هر دو با بابل که خاستگاه اسطوره تیامت است، پیوندی نزدیک دارند، هر دو درپیوند با درخت و هر دو دارنده سوورا هستند. همچنین، شخصیّت فریدون (از میان برنده ضحّاک) بسیار به مردوک (کشنده تیامت) نزدیک است؛ بدین گونه که هر دو پس از میان -بردن دشمن، نظام طبقات اجتماعی را بازمی گردانند، پادشاه مطلق سرزمین خود می شوند و هنرهای مدنی فراموش شده را بازمی سازند.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش پیش رو با در نظرداشتن همین نزدیکی دو فرهنگ ، شکستگی شخصیت تیامت میان - دورودی در جمشید و ضحاک اسطوره های ایرانی بـررسی شده است .
. (فردوسی ١٣٨٦: ٤١/١-٤٣؛ همان : ٣٠-٣٣) از سنجش رفتار آبادگرانه تیامت در دورة گسترش تمدنیاش که بازتاب آن را در کنش پادشاهان نخست بابلی در آبادکردن جهان دیده میشود، با آنچه جمشید انجام میدهد، میتوان به همانندی جمشید اسطوره های ایران با شخصیت تمدن گرای تیامت پیبرد که البته آن چنان که پیش تر گفته شد، در نهایت ، از آنجا که نیروهای شیطانی حامی آنان شده اند، به تکبرورزی میرسند و دیگران در برابرشان جبهه میگیرند.
فریدون نیز پس از آن که بر ضحاک چیره میشود، بازگرداندن نظام طبقاتی، نخست کاری است که انجام میدهد: سپاهی نباید که با پیشه ور به یک روی جویند هر دو هنر یکی کارورز و یکی گرزدار سزاوار هرکس پدید است کار چو این کار آن جوید، آن کار این سراسر پر آشوب گردد زمین (همان : ١/ ٨٣) ٣٢ او پس از این خود را کدخدای مطلق جهان میخواند؛ (همان : ١/ ٨٣) آن گونه که مردوک خدای مطلق و حمورابی شهریار یگانه بابل میشود.
همزمان با حکومت پر اقتدار اموریان و به قدرت رسیدن حمورابی، مردوک نیز خدای برتر میان رودان میشود که تیامت آشوبندة نظم را در هم میکوبد؛ همان گونه که در اسطوره های ایرانی، فریدون ضحاک را از پای درمیآورد؛ اما نکتۀ دوم : چگونه میتوان جمشید و ضحاک را از یک اصل پنداشت ؛ دو شخصیتی که در شاهنامه و البته منابع دیگر رودرروی هم هستند.