چکیده:
حقوق بشر یک ارزش فراملی و فراحاکمیتی و گفتمانی است عقلانی که در عصر حاضر بر بیشتر گفتمانهای سیاسی و اجتماعی غلبه کرده است. هرچند همچنان رقبای جدی به نام حاکمیت و فرهنگ (ارزشهای ملی و آداب و رسوم) دارد، حقیقت آن است که حقوق بشر آنها را به چالش کشیده است؛ این در عنصر عقلانی «فراملی بودن حقوق بشر» نهفته است. این مقاله برای حل این چالش بهصورت طبیعی به بررسی فراملی بودن ارزشهای حقوق بشری در «ماهیت» و «اسناد» این حوزه پرداخته و غایت آن وصول بهنوعی همزیستی مسالمتآمیز با ظفرمندی حقوق بشر بر حاکمیتهای داخلی و فرهنگهای غیرانسانی است. مقالۀ حاضر بر این فرضیه شکل گرفته است که «حاکمیتها و فرهنگها در چالش با حقوق بشر هر روز بیش از گذشته محدود میشوند». برای ارزیابی گزارۀ مذکور، در روشی توصیفی-تحلیلی، فرهنگهای ملی و حاکمیت دولتها بررسی شدهاند.
خلاصه ماشینی:
هرچند همچنان رقباي جدي به نام حاکميـت و فرهنگ (ارزش هاي ملي و آداب و رسوم ) دارد، حقيقت آن است کـه حقـوق بشـر آنهـا را بـه چالش کشيده است ؛ اين در عنصر عقلاني «فراملي بودن حقوق بشر» نهفتـه اسـت .
ايـن مقالـه براي حل اين چالش به صورت طبيعي بـه بررسـي فراملـي بـودن ارزش هـاي حقـوق بشـري در «ماهيت » و «اسناد» اين حوزه پرداخته و غايت آن وصول به نوعي همزيستي مسـالمت آميـز بـا ظفرمندي حقوق بشر بر حاکميت هاي داخلي و فرهنگ هاي غيرانساني است .
ماهيت فراملي ١ بودن ارزش هاي حقوق بشري از آنجا که «حقوق بشر حقوقي جهاني است »، مفهوم «حق » و «بشر» را بايد بـه صـورت فراملـي تبيين کرد: ١.
«Universe» در لغت عبارت است از جهان و «Universal» صفت به معناي جهانشمول است ؛ يعني چيزي که تمام افراد و ملل جهان را شامل ميشود و داراي مفاهيم ذيل است : الف ) مقبوليت جهاني يا اينکه حقوق از اراده و تصميم عام بين المللي ناشي شده باشد و به عبارتي منبع حقوق ، جهاني باشد؛ ب ) جهانشمولي به معناي سازگاري و همخواني با همۀ فرهنگ ها و جهان بينيها؛ ج ) جهانشمولي به معناي شمول و فراگيري همۀ افراد انساني در هر کجا (باقرزاده ، ١٣٨٤: ٦و٧) و به يکسان براي همۀ افراد بشر ثابت است (فنايي، ١٣٩٢: ١٧٧).
اين از عنصر فراملي بودن حقوق بشر که مبتني بر عقلانيت است ، سرچشمه ميگيرد که هم فرهنگ جوامع و هم حاکميت ها را تحت تأثير قرار داده است که در قسمت بعد بررسي خواهد شد.