چکیده:
دیوان بینالمللی دادگستری، در راستای اعمال حقوق، با تفسیر قواعد و مقررات موجود در جامعه بینالمللی، به توسعه حقوق بینالملل که دربردارنده مفهوم تغییر و نوآوری است، کمک شایانی نموده است. وظیفه اصلی دیوان بینالمللی دادگستری، حلوفصل اختلافات میان دولتهاست. دیوان در این راستا در برخی از آرای خود با استفاده از تفسیر پویا در مسیر تطابق قصد طرفین معاهده با مقتضیات زمان و نیازهای جامعه بینالمللی و با کشف اراده واقعی طرفین، ابهامات موجود در حقوق بینالملل را رفع کرده است. نوشتار حاضر با برقرارکردن ارتباط میان دیوان بینالمللی دادگستری که نمیتواند صریحاً قاعدهسازی کند، با تفسیر پویا که برخی آن را قاعدهساز میدانند، نقش تفسیر پویا را در زدودن ابهامات موجود و پرکردن خلأها در حقوق بینالملل، فارغ از دیگر ابزارهای مؤثر در این خصوص، تحلیل کند.
The International Court of Justice، by way of applying the law through the interpretation of the rules and regulations of the international community، has played a significant role in developing International Law that entails the concept of change and innovation. The main function of the Court is to settle legal disputes submitted to it by States. In this regard، the Court in some of its Judgments has resolved ambiguities in international law by applying dynamic interpretation to correspond the true intention of the parties and finally discovering their true intention with considering circumstances and requirements of the international community. By making a relationship between the International Court of Justice which is unable to make rules expressly، and the dynamic interpretation، that some believe it can make a rule، this paper tries to analyze how dynamic interpretation besides other effective mediums in this regard can determine and make clear the existing ambiguities and fill the gaps in International Law.
خلاصه ماشینی:
دیوان در این راستا در برخی از آرای خود با استفاده از تفسیر پویا در مسیر تطابق قصد طرفین معاهده با مقتضیات زمان و نیازهای جامعه بینالمللی و با کشف اراده واقعی طرفین، ابهامات موجود در حقوق بینالملل را رفع کرده است.
واژگان کلیدی دیوان بینالمللی دادگستری، توسعه حقوق بینالملل، قاعدهسازی، تفسیر، تفسیر پویا مقدمه بهطور کلی تمامی نظامهای حقوقی برای وضع قاعده، سازکارهایی دارند، اما این امر در نظام حقوق بینالملل با مشکلاتی مواجه است، چرا که در حقوق بینالملل، قانون نوشتهای که صریحا قدرتهای قاعدهساز را مشخص کند و نیز نهاد قانونگذاری که قواعد بینالمللی را بدون رضایت دولتها به آنان تحمیل کند، وجود ندارد.
برخی از قضات دیوان بینالمللی دادگستری و اغلب حقوقدانان از واژه «قانونگذاری بینالمللی» برای شرح قاعدهسازی استفاده میکنند، اما باید توجه داشت که جامعه بینالمللی فاقد هر نوع نهاد قانونگذار است و عنوان قانونگذاری تنها میتواند توصیف مجازی از پدیدهای باشد که در حقوق بینالملل وجود دارد.
دیوان بینالمللی دادگستری در برخی از قضایای خود، قواعد را بهگونهای تفسیر میکند که به همراه کشف معنا و مقصود مندرج در معاهدات و دیگر منابع حقوق بینالملل، با درنظرگرفتن تحولات و نیاز جامعه بینالمللی، توسعه حقوق بینالملل را به ارمغان میآورد و گاه تا جایی پیش میرود که توسعه به درجه عالی خود یعنی ایجاد ضمنی قاعده نزدیک میشود و از بطن تصمیمات این نهاد قضایی بینالمللی، قواعدی تلویحا متولد میشود.