چکیده:
نهاد های آموزش عالی پیشتاز در جهان، دریافته اند که کلید موفقیت روزافزون آنها، ساماندهی نظامهای تولید و خلق دانش نو است. در این میان، ارتقای فرهنگ تولید علم نقشی مهم در کارامدی نظام تولید دانش این نهادها دارد. بنابر این، مفهوم پردازی درارتباط با عوامل موثر بر آن و ماهیت این موضوع در آموزش عالی، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
هدف: این پژوهش تلاش کرده است با بهره گیری از روش ترکیبی اکتشافی، عوامل موثر بر این پدیده را کاوش و تبیین کند.
روش: پژوهش حاضر در مرحله کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی و در مرحله کمی از راهبرد پیمایش بهره برده است. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه شیراز بودند که در مرحله کیفی پژوهش 15 نفر و در مرحله کمی 139 عضو هیئت علمی مشارکت داشتند.
یافته ها: نویسندگان به 13 عامل موثر بر ارتقای فرهنگ تولید علم در دو دسته ساختاری(ایجاد هماهنگی بین بخشهای مختلف علمی و پژوهشی دانشگاهها، ارتقا و اصلاح مستمر محتواهای آموزشی، پرهیز از سیاست زدگی و عدم ثبات مدیران، برنامه ریزی هدفمند راجع به ارتقای فرهنگ علم، ارتباط مستمر بین مراکز آموزشی و پژوهشی در داخل و خارج از کشور، توجه به کیفیت و کاربرد پژوهشها در حل مشکلات جامعه، تدوین و استقرار نظام یکپارچه مدیریت استعداد در نظام آموزشی عالی، تامین و توسعه امکانات پژوهش) و رفتاری(ایجاد فرهنگ صحیح نقد و انتقادپذیری، ایجاد فرهنگ مطالبه گری در دانشگاه، رواج آزاد اندیشی در دانشگاه، همراستایی آموزش و پژوهش، رعایت استانداردهای آموزشی و پژوهشی) دست یافته اند.
نتیجه گیری: دانشگاه ها جهت ارتقاء فرهنگ تولید علم می بایست به عوامل ساختاری و رفتاری فوق توجه نموده و سعی در اجرایی نمودن آنها نمایند.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 1: پیچیدگیها و تنوع فرهنگ دانشگاهی: چارچوبی مفهومی برای تحلیل فرهنگ در آموزش عالی (ذوالفقارزاده و همکاران، 1390: 78) برخی از اندیشمندان نیز به بررسی علممحوری در دانشگاه و عوامل مؤثر بر آن در دانشگاههای کشور پرداختهاند که برخی از این تحقیقات عبارتند از: فضلالهی و ملکی توانا(1390) راهکارهای برونرفت از موانع فرهنگی تولید علم در دانشگاهها را از دید اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم برشمردهاند که به ترتیب اهمیت عبارتند از: تشکیل کرسیهای نظریهپردازی و نقد و مناظرۀ علمی و حمایت از اجتهاد علمی، تغییر رویکردهای مدیریتی در اعمال سیاست مقدم شمردن انسانها بر راهبردها و حفظ و ارتقای استقلال، آزادگی علمی و ثبات شغلی محققان و دانشگاهیان، تغییر الگوهای ادارۀ دانشگاهها از دیوانسالاری سیاسی به مشارکتی و تلفیقی، درونی شدن نیاز به علم و تبدیل و تولید نظریه و فکر به یک ارزش عمومی در دانشگاهها(همان: 121).
راهکارهای تحقق این فرهنگ، عبارتند از: ایجاد فرهنگی دانشمحور با شاخصهای آزاد اندیشی دینی، ایجاد اندیشۀ مذهبی، ضرورت اندیشه و تفکر، خلاقیت و بالندگی عالمان محقق و تلاشگر در آموزش عموم مردم، مناظره، کرسیهای نظریهپردازی، پرهیز از فکر ترجمهای، شبههشناسی، جایگزینی فرهنگ تولید به جای فرهنگ مصرف و تأکید بر مؤلفههای دینی و انگیزههای ایمانی، تحولات آموزشی با شاخصهای اصلاح و بازنگری و تدوین متون درسی، تخصصی شدن، حرکت به سوی نظام آموزشی پژوهشمحور و تجهیز بعد نظری دانشجویان به بینش اسلامی، تحولات پژوهشی و در نهایت، تحولات مدیریتی شامل وحدت حوزه و دانشگاه، وحدت در حوزههای تحقیقاتی، وحدت در عملکرد اجتماعی، به روز شدن، توجه به هویت جمعی علم، مدیریت پژوهش و تحول، انجام اقداماتی در جهت نوآوریهای پژوهشی، جذب نخبگان، برنامهریزی در جهت گسترش فرهنگ علمی و ارتقای جایگاه علم، ارتباط، هماهنگی و همکاری دانشگاه، صنعت و دولت، ارتقای علمی و کیفی و پرهیز از کمی کردن تعدادی از مراکز آموزش علمی و پژوهش در علوم انسانی و ادغام نظام حوزه و دانشگاه و حذف دوگانگی در علوم انسانی و هماهنگ کردن با اهداف و ویژگیهای نظام."