چکیده:
دین اسلام به عنوان دین جاوید و آخرین دین الهی برای همه انسانها تا قیامت قوانین ثابتی را پایهگذاری کرده است؛ اما با نگاه دقیق به برخی مصادیق معلوم میشود که تغییرات و متغیرهای یک جامعه در دوران خاص، در بیان کیفیت آموزهها تاثیرگذار است و نمیتوان همه آن آموزهها را همگانی دانست. در اصطلاح به قضایایی که همگانی است قضیه حقیقیه و به قضایای مختص قضیه خارجیه اطلاق میشود. تغییرهای فرهنگی، اقتصادی و علمی از نوع قضایای خارجیه هستند. در مقابل آموزههایی- ابهام در میزان سنجش و یا ابهام در فهم مقصود از کلام- در گذر زمان، در نگاه ابتدایی، موهم تاثیرپذیری از این تغییرات هستند، ولی دقت در آن گویای عمومیت وحقیقیه بودن آن است. هدف این پژوهش، تبیین تاثیرگذاری تغییرات جامعه، در گذر زمان بر شناخت قضایای حقیقیه و خارجیه روایات از یکدیگر است.
خلاصه ماشینی:
"ک: ابن بابویه (شیخ صدوق)، 1413، 1/130، ح331؛ حر عاملی، 1409، 2/116، ح1658-1661، باب 67 «باب عدم جواز حلق اللحیة و استحباب توفیرها قدر قبضة أو نحوها»)؛ در این احادیث نیز میتوان ادعا کرد زمانی که تشبه به مجوس نیست - به این جهت که در جامعۀ مسلمانان مجوس زندگی نمیکند و یا اینکه مجوس تغییر عادت داده است - این حکم وجهی ندارد (ر.
نتیجه آنکه تغییر سطح زندگی و جزئیات اقتصادی، میتواند موجب شناخت قضایای خارجیه شود و در حقیقت، روایات از همان ابتدا مقید به قیود خود بوده و گذشت زمان قرینهای بر فهم آنها شده است.
با توجه به شایع بودن پوشیدن این لباس در عصر حضور معصومان(، در روایات اهل سنت نیز این کلمه زیاد استعمال شده و به افراد زیادی نسبت دادهاند که لباسی از جنس خز میپوشیدند،<FootNote No="13" Text=" به عنوان نمونه: أنس بن مالک (بخاری، بدون تاریخ، 7/130، ح 588)؛ أبی هریرة (صنعانی، بدون تاریخ، 11/6، ح19958)؛ ابن عباس (حاکم نیشابوری، بدون تاریخ، 3/545)؛ شریح (جوهری، 1417، 336)؛ زید بن ثابت (طبرانی، بدون تاریخ، 3/240، ح3273) و غیره؛ (سجستانی، 1410، 2/257، ذیل ح4039) نقل میکند که بیش از بیست نفر از صحابه لباس خز میپوشیدند.
همچنین روایاتی که در آنها زکات را بر نقره و طلا واجب دانسته، گفته شده این مربوط به زمانی است که پول رایج درهم و دینار بود؛ ولی امروزه که از اسکناسهای کاغذی استفاده میشود، با کشف ملاک این نکته که ملاک رواج پول در هر زمان است، باید بتوان بر اسکناسهای کاغذی نیز زکات قرار داد (ر."