چکیده:
با نگاهی به تاریخ جهان و تمدنهای جهانی در خواهیم یافت که توسعة فرهنگ و تمدن بشری، بدون همآمیزیهای
متقابل در حوزههای گوناگون به این پایه و مرحله نمیرسیده است. درواقع تعامل ملتهای جهان با یکدیگر یکی از
عوامل مهم پیشرفت دانش و تمدن بشری بوده است. از جملة این تعاملات تعامل در حوزه دینی و عقاید مذهبی است.
در جهان باستان دین یکی از ارکان مهم و تاثیرگذار در هر اجتماع بشری بود. آثار دینی، چه در قالب کتاب و چه
در قالب سرودء از محبوبیت و موفقیت بسیار برخوردار بودند. بهویژه در مشرقزمین، دین و اعتقادات مذهبی در میان
همه اقوام اعتبار و اهمیت ویژهای داشت. از اینرو بشر به عنصر دین بهای فراوان میداد و در حفظ آن از هیچ کوششی
فروگذار نمیکرد.
موقعیت ایران در بین کشورهای مختلف جهان باعث شده بود که قلمرو آن در هر عصر عرصة برخورد و تماس بین
ادیان گوناگون و عقاید مختلف شود. از جمله, در عصر ساسانی، ایران کانون برخورد و گفتوگوی عقاید و ادیان متنوعی
شده بود. به طوری که این دوره را باید دوران تشعشع افکار دینی، طغیان اندیشههای نو تولد و گسترش مذاهب جدید
بدانیم. هر چند مورخان, چهار سده شاهنشاهی ساسانیان را دوره دشمنی و جنگ و عصر برخوردهای نظامی بین
دو دولت روم و ایران میدانند, اما علی رغم این دشمنیها این دو امپراتوری در آیینهای درباری، هنرء قانون, دین,
نهادهای اداری و... تاثیرات متقابلی بر یکدیگر داشتند. رومیها که از قرن اول قبل از میلاد با ایرانیها در ارتباط بودند
بهعنوان مردمی صنعتگر و ایرانیها بهعنوان مردمی سوداگر و سخت کوش راه را برای مبادلات همهجانبه با یکدیگر
باز گذاشته بودند. گو اینکه طی چند قرن با هم در جنگ و ستیز هم بودند. تبادلات و تعاملات این دو امپراتوری در
حوزة دینی در دورة ساسانی موضوع مقاله حاضر است.