چکیده:
امروزه نظام تامین اجتماعی از مهم ترین سازوکارهای تحقق عدالت اجتماعی محسوب می شود: امری که تقریبا و تنها با اختلاف در میزان اهمیت در همه نظریه های دولت، از دولت لیبرال تا دولت رفاه و حتی دولتهای پسارفاهی، مشترک است. در ایران نیز با شروع مدرنیته، دولتها اهتمام ویژه ای به نظام تامین اجتماعی داشتند. نظام تامین اجتماعی وفق مقاول هنامه 102 سازمان بی نالمللی کار ( 1952)، به منزله حمایتی است که جامعه را در قبال آسیب های اجتماعی و اقتصادی متعهد م ینماید تا به واسطه قطع یا کاهش شدید درآمد افراد به علت بیماری، بارداری، حوادث و بیماریهای ناشی از کار، بیکاری، از کار افتادگی، سالمندی، و فوت و نیز افزایش هزینه های درمان و نگهداری؛ به اعضای خود ارائه دهد. پژوهش حاضر، با دو سنجه: نخست، اصول حاکم بر تامین اجتماعی مطلوب و استاندارد و دوم، الگوهای رایج اجرای این نظام، به روش توصیفی- تحلیلی سازمان دهی شده است. مرور انتقادی: برخاف باور رایج، ساختار حقوقی تامین اجتماعی ایران به لحاظ اصول لازم الاجرا برای یک نظام مطلوب و اثربخش، فاقد کاستی است و اصول مربوطه از جمله فراگیری، برابری، حمایت دولت، حداق لبودن حمایتها، جامعیت، پیشگیری، توانمندسازی، در
حقوق موضوعه ایران جایگاه محکمی دارند. همچنین، وضع نظام موجود از منظر الگوی انتخابی نیز محل تامل است. در این میان میتوان به سیر تحول از الگوهای سنتی شامل پس انداز و الگوهای مداخله و تضمین
شخص ثالث و سیر تدریجی به سوی الگوهای پیشرفته تامین اجتماعی نظیر الگوهای مبتنی شغل و نظام های عام تامین اجتماعی با رویکرد حقوق عمومی، اشاره کرد. بنابراین باید گفت، نظام تامین اجتماعی ایران دست کم، از منظر انتخاب الگویی مناسب و همچنین به لحاظ سیر تحول تاریخی الگوها در گذار از سنتی به مدرن، در وضعیتی نامطلوب نیست و با نظامهای استاندارد فاصله ای ندارد. بحث: ر هآورد پژوهش حاضر را می توان چنین خلاصه نمود که نظام حقوقی تامین اجتماعی ایران، به مثابة نظامی که از یک سو اقتضا دارد که در راستای عدم وابستگی کامل فرد به حمایت دولت قرار داشته باشد، و از دیگر سو می بایست در جهت پوشش تعمیم حداقلی حقوق شهروندان در حوزة تامین اجتماعی مطلوب گام بردارد؛ به دلیل پذیرش اصول جهانی و انتخاب الگوهای مناسب، تنها در حوزه های سیاست گذاری، مقررا تگذاری و همچنین در عرصه اجرا با مش لاکت متعددی مواجه است.