چکیده:
شیخ شهابالدین سهروردی، بنیانگذار فلسفه اشراق، نوآوریهایی ریشهای در فلسفه اسلامی دارد از جمله در بحث از انواع انگارهها (مفاهیم). در این بحث ضمن نقد نگاه مشائی، انگارهها را به دو بخش حقیقی و اعتباری تقسیم میکند و وجود را در دسته دوم قرار میدهد. دیدگاه فرگه در تقسیم انگارهها به مرتبه یک و مرتبه دو و نظر او در باره انگاره وجود شباهتهای قابل توجهی به نظر سهروردی دارد. با این حال، تفاوتهای مهمی بین این دو دیدگاه را در پیامدهای مابعد الطبیعی نمیتوان نادیده گرفت. در حالیکه هر دو فرق محمول وجود با دیگر محمولها را برجسته ساخته و تبیین کردهاند، نقشی که به آن دادهاند در دو نظام فلسفی متفاوت است. نزد سهروردی کارکرد مفاهیم اعتباری ممکن ساختن شناخت است و نزد فرگه دسته بندی انگارههای مرتبه یک به راستین و دروغین.
خلاصه ماشینی:
قول دوم که همان نظر سهروردی است ادعا می کند که این انگاره ها فقط در ذهن متمایز از ماهیات اند و فاقد واقعیت عینی هستند.
گونه ای دیگر صفاتی هستند که تنها دارای وجود ذهنی هستند مانند نوعیت و جزئیت ؛ نسبت دادن دسته اخیر به امور بیانگر عینی بودن آنها نیست چرا که این انگاره ها از معقولات ثانیه هستند و همان طور که این انگاره ها صورت عینی ندارند مقابلات این انگاره ها نیز صورت عینی نخواهند داشت .
١ براساس آنچه گفته شد چنین برمی آید که از نظر شیخ وجود به عنوان امری مستقل ، در خارج موجود نیست ؛ بدین معنا که نمی توان با لفظ «وجود» به شیء یا شخصی عینی اشاره کرد.
در انتهای این بخش باید به این نکته نیز اشاره کرد که هر چند سهروردی در تفکیک بین انگارە اعتباری و عینی موفق بوده اما انگاره های فلسفی و منطقی را از هم متمایز نکرده است .
سهروردی ١٣٨٥: ٨-٥٧ عنوان معقولات ثانیه گنجانده است ؛ در حالی که فرقی مهم بین این دو دسته انگاره وجود دارد که شیخ بیان نکرده است ، انگاره های منطقی اوصاف انگاره ها هستند از نظر روابطی که فیمابین آنها برقرار است .
بر این اساس فرگه نیز همچون سهروردی به اعتباری بودن انگاره وجود اذعان می کند و تنها کارکرد آن را بیان خصوصیت یا صفتی از انگاره ها می داند.