چکیده:
در قوانین موضوعه ایران، قانونگذار در زمان وضع قوانین مختلف بسیاری از امور را منع نموده است و به کرات با استعمال نواهی مختلف آثار مختلفی را بر آن مترتب نموده است . سابقه این موضوع ریشه در مبانی فقهی داشته و شارع مقدس در مقابل اوامر، با استعمال نواهی به شکلهای مختلف انجام برخی از اعمال را نهی نموده است. در بررسی این موضوع در مباحث فقهی ملاحظه می گردد که صورت نهی به اشکال متعدد مورد استعمال قرار گرفته است. گاهی نهی با ماده نهی می باشد ، برخی اوقات نهی بصورت صیغه نهی بکار رفته است مانند مکن، مگو و گاهی هم به صورت جمله ی منفی به کار رفته است ، مانند نمی گوئی و نمی روی. این اشکال نهی در قوانین موضوعه ایران قابل مشاهده بوده و قانونگذار ضمن ممنوعیت اعمال خاص، آثار و ضمانت اجرای مخالفت مرتکب از ممنوعیت وضع شده را نیز مشخص نموده است . به عنوان مثال ماده 1233 قانون مدنی تصریح می نماید «زن نمی تواند بدون رضایت شوهر خود سمت قیومیت را قبول کند» و یا ماده 1192 قانون مدنی بیان می نماید « ولی مسلم نمی تواند برای امور مالی مولی علیه خود وصی غیرمسلم معین کند»بر این اساس در تحقیق حاضر با تبیین انواع ممنوعیت موجود در قوانین موضوعه ایران و با تشریح مصادیق مختلف و تبیین نظرات برخی از حقوقدانان، به بررسی وضعیت حقوقی ممنوعیت های قانونی در برخی از قوانین خواهیم پرداخت .
In Iran's laws the legislator has prohibited many things at the time of the
establishment of various laws and it has repeatedly impacted various effects on
different descendants. The history of this subject is rooted in the jurisprudential
principles and the sacred law against the commandment has prohibited certain
acts from being used in various ways in various forms. In considering this issue
in jurisprudential issues it is noted that the form of forgiveness has been used in
many forms. Sometimes forbidding with forbidden substance is sometimes used
as a forbidden denominator as it is not used spoken or sometimes used as a
negative phrase like not saying and not. These prohibited forms are observable
in the Iranian law and the legislator while prohibiting certain acts has also
specified the effects and guarantees of the implementation of the opposition to
the prohibition imposed For example Article ١٢٣٣ of the Civil Code stipulates
that a woman can not accept herself without the consent of her husband" or
Article١١٩٢ of the Civil Code but it cannot be determined for a financial asset
against a self employed person" In this study we will examine the legal status of
legal prohibitions in some laws by explaining the types of prohibitions
contained in the Iranian law and explaining various examples and explaining the
views of some lawyers.
خلاصه ماشینی:
فقها این بحث را تحت عنوان «آیا نهی در معاملات موجب فساد است؟» مطرح کرده اند لکن برخی از حقوقدانان بر خلاف نظرات فقها بر این عقیده اند اولا: این بحث اختصاص به معاملات ندارد ثانیا عنوان معامله در فقه گاهی به معنی غیر عبادت استعمال می شود و ثالثا عنوان و صورت مساله به صورتی که طرح کرده اند خالی از ابهام نیست 2 براین اساس در تبیین نظر خویش چند مثال را بیان نموده اند : - دکتر محمد جعفر لنگرودی – ترینولوژی حقوقی- انتشارات گنج دانش- چاپ ششم- سال 1372 صفحه 725 - دکتر محمد جعفر لنگرودی – مقدمه عمومی علم حقوق- انتشارات گنج دانش- چاپ پنجم- سال 1376 صفحه 715 مثال اول : بند (ز) قانون اراضی دولت و شهرداریهای مصوب 8/6/35 تصریح می نماید : «نقل و انتقالاتی که از تاریخ تقدیم لایحه مزبور به سنا تا خاتمه رسیدگی هیات مذکور توسط متجاوزین فرض و ایادی متلقای آنها به هر عنوان بعمل آمده باشد معتبر نخواهد بود .
بند دوم: ممنوعیت معاملات راهن در عین مرهونه به تصریح ماده793 قانون مدنی «راهن نمی تواند در رهن تصرفی کند که منافی حق مرتهن باشد ، مگر به اذن مرتهن » در تفسیر نوع تصرفات برخی از حقوقدانان بر این عقیده اند که فرقی بین تصرفات حقوقی و مادی نمی باشد بدین معنی که چنانچه راهن عین مرهونه را انتقال دهد و یا آنکه خانواده مرهونه را تخریب یادرختان باغ را قطع نماید هر دوصورت اعمال منافی حقوق مرتهن می باشد چه اینکه در اثر رهن، عین مرهونه وثیقه دین راهن قرار می گیرد تا چنانچه راهن دین خود را در موعد مقرر تادیه ننماید مرتهن بتواند فروش آن را بخواهد و از ثمن فروش استیفا طلب نماید بنابراین راهن نمی تواند تصرفاتی بنماید که موجب تلف موضوع رهن گردد یا منقضی در آن پیدا شود که به فروش نرود یا رغبت خریداران به آن کم شود زیرا این گونه تصرفات منافات با مقصودی دارد که عقد رهن برای بدست آوردن آن منعقد شده است.