چکیده:
در قلمرو دکترین حقوقی بینالمللی، رویکردهای متفاوتی نسبت به مفهوم بشریت وجود دارد. هریک از این نگرشها در خصوص جایگاه و کارکرد مفهوم بشریت در حقوق بینالملل، داوریهای متفاوتی دارند. در این میان، دیوان بینالمللی دادگستری که در چارچوب تحلیلهای خود از روشهای فنی حقوقی بهره میگیرد، در روشنترکردن زوایای پنهان مفهوم بشریت در قالب حقوق موضوعه، سهم عمدهای ایفا میکند. برای دستیابی به این هدف به تحلیل محتوای رأی تنگه کورفو و سپس نظر مشورتی دیوان در قضیه مشروعیت تهدید به استفاده یا استفاده از سلاح هستهای پرداخته خواهد شد تا رویکرد دیوان نسبت به مفهوم بشریت، ارزیابی و صورتهای موضوعه آن تبیین شود. سپس سهم دیوان در بروز و ظهوربخشیدن به جلوههای مختلف بشریت، از جستجوی آن در منابع گرفته تا ارزش برابری، بررسی خواهد شد. در این راستا پس از بیان مقدماتی در خصوص قابلیتهای مفهومشناسی حقوقیِ مفهوم بشریت در حقوق بینالملل، سهم دیوان در روشنکردن این قابلیتها در جریان برخورد با وقایع عینی مطالعه خواهد شد.
There are different approaches towards the concept of humanity in the ambit of current doctrine of international law; diversity of ideas in these approaches leads to different evaluations of statues and function of the concept of humanity in international law. Meanwhile، International Court of Justice (ICJ) makes a major contribution to clarify hidden and vague features of the concept through analyzing cases by applying legal dogmatic method. To this end، this survey concentrates on ICJ approach toward humanity with furnishing the discussion on content analysis of Corfu Channel case and Legality of Threat or Use of Nuclear Weapon case to acquire positivistic manifestation. Finally، we will indulge on ICJ’s contribution regarding the concept of humanity and its manifestations in international law، as a survey in the sources of law to equality as an international value. All efforts in this study are centered on legal potentials of the concept of humanity in international law that ICJ has strived to clarify while encountering different sets of facts.
خلاصه ماشینی:
بدین ترتیب ، دیوان با غنمیت شمردن فرصت ، از بشریت که جهت قواعد را مشخص میکند، برای آشکارکردن برخی قواعد خاص استفاده میکند؛ به این صورت که از آن به عنوان شاخصی بهره میگیرد که در مقام گزینش میان قواعد محتمل قابل اعمال ، قاعده ای را برمیگزیند که تأمین کننده منافع اجتماعی است که از دولت هایی متعهد به یک سری ارزش های مشترک تشکیل شده اند، نه جامعه ای از دولت هایی با حاکمیت برابر که هریک به دنبال منافع فردی و ملی خود هستند.
دیوان در این قضیه به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که آیا عمل مذکور در مطابقت با قاعده صورت میگیرد یا نه و اینکه آیا متابعت از تعهدات دولت ها، مانعی بر سر راه توسل آن ها به سلاح هسته ای یا تهدید به استفاده از آن است یا نه ؟ در این راستا دیوان با استناد به بند ٢ ماده ١ پروتکل دوم الحاقی به کنوانسیون های ژنو، نسخۀ به روزی از شرط مارتنس را ارائه داده است که در موارد نبود قواعد حقوقی در راستای حمایت از غیرنظامیان و رزمندگان ، تدابیر صورت گرفته باید منطبق با اصول مندرج در حقوق بین الملل ، عرف های مستقر و اصل بشریت و اوامر وجدان عمومی باشد.
International Court of Justice (ICJ), Case concerning the Gabcíkovo-Nagymaros Project (Hungary/Slovakia), Judgment, 25 September 1997.