چکیده:
پس از گذشت 150 سال از مانیفست کمونیست نوشته مارکس و انگلس، هنوز جریان
چپ مارکسیستی، معضل گذر از سرمایه داری را در عمل و اندیشه پیش رو دارد. طی این
150 سال، طوفانی از وقایع جهان ما را درنوردیده است که بخش مهمی از آن به طور
مستقیم و غیرمستقیم با نظریه مارکس مبنی بر این معنا پیوند دارد که جهان ما روزی
نظام سرمایه داری موجود را پشت سر خواهد گذاشت و به نظام متکامل تری که آن را
سوسیالیسم نامیده اند، گذر خواهد کرد. اما دانش پژوهان و فعالان سیاسی مارکسیست
هنوز هم همچنان ناگزیرند با همین مسئله (گذر از سرمایه داری) دست و پنجه نرم
کنند، هرچند که اکنون گنجینه ای از تجارب را در اختیار دارند. سعید رهنما یکی از
دانش پژوهان کشورمان تلاش کرده است این مسئله بغرنج را با رجوع به برجسته ترین
پژوهندگان و فعالان مارکسیست بار دیگر طرح کند و نظر آنها در کتاب یادشده در
اختیار خوانندگان علاقه مند قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"31503 در ایــن قســمت از بحــث نیــز طرف هــای مصاحبــه همزمــان بــه دو ســویۀ اصلــی نیازهـا در گام هـای عملـی توجـه کرده انـد: یکـی برنامه هایـی کـه درجهـت تغییـرات و اصلاحـات اقتصـادی ـ اجتماعـی بـدان نیـاز اسـت ، دیگـر اقداماتـی کـه بـرای متحـد و متشـکل کردن نیروهـای انقلابـی در پهنـۀ جهانـی بایـد مدنظـر قـرار گیـرد، بـه برخـی از ایــن نــکات بــا فشــردگی هرچــه تمام تــر می تــوان اشــاره کــرد: ـ گسست از تمرکز سرمایه دارانه برای به حداکثررساندن سود؛ ـ بنانهادن یک جنبش بین المللی قدرتمند بر ضد سرمایه داری ؛ ـ شکل بخشـیدن بـه سـازمانی گسـترده از چپ گرایـان و جـذب همـۀ کسـانی کـه خواهــان خاتمــه دادن بــه تخریــب ســرمایه داری در تمــام حوزه هــای زندگــی (از جملــه محیـط زیسـت ) هسـتند؛ ـ تبدیــل بخــش عمومــی بــه ابــزاری قدرتمنــد بــرای تأمیــن نیازهــای مــردم ، بی آن کــه بخواهیــم همه چیــز را دولتــی کنیــم ؛ ـ شکل دادن به ائتلاف و اتحادی فراگیر از بخش های پاره پاره شدة کارگران ؛ ـ مقابلـه بـا ایدئولـوژی طبقـات حاکمـه کـه از ابزارهـای گوناگـون بـرای تخریـب آگاهــی مــردم و شــهروندان بهــره می برنــد؛ ـ بناکـردن یـک انجمـن بین المللـی کارگـران بـر مبنـای الگـوی سیاسـی انجمـن بین المللــی کارگــران در قــرن نوزدهــم ؛ ـ تــلاش بــرای ارائــۀ یــک تحلیــل واقع گرایانــه و عملــی از گروه هــا و نیروهــای اجتماعــی جامعــۀ ســرمایه داری قــرن بیســت ویکم و ســنجش ظرفیت هــای انقلابــی آن هــا؛ ـ تبییـن رابطـۀ بیـن نظـام سـرمایه داری و اشـکال گوناگـون سـتم از جملـه سـتم نــژادی ، جنبشــی ، فرهنگــی و جــز این هــا؛ ـ شروع کار از جایی که مارکس شروع کرد، با آموزش و مجمع سوسیالیستی ؛ ـ نیـاز بـه تأسـیس یـک «بلـوک هژمونیـک » جهانـی بـر ضـد ایدئولـوژی مسـلط نئولیبرالــی (همــان ، ٣٢١)؛ ـ تکیـه بـر حزبـی کـه هدفـش رهاسـازی دولـت موجـود از سـلطه سـرمایه باشـد (همـان ، ٣٢٣)؛ ـ ســازماندهی بحث هــای جمعــی بــرای یافتــن یــک بدیــل متکــی بــه تحلیــل واقع گرایانــه از ســرمایه داری ؛ ـ ســازماندهی نیروهــا در دو جبهــه به مــوازات یکدیگــر؛ یکــی نیروهــای کارگــری بین المللــی برحســب محیــط کار، دیگــری نیروهــای گوناگــون محلــی در هــر محــل ."