چکیده:
افزایش تراز بیرمقی زناشویی بهتدریج مایه درگیر شدن زوجها در رابطه پرتنش و ناکام کننده و سرانجام سستی پیوند زناشویی میگردد. این پژوهش با هدف هم سنجی تاثیر شرکت زوجها در نشستهای روان- آموزشگری طرحواره درمانی با درمانگری پذیرش و تعهد بر بیرمقی زناشویی زوجها انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون سه گروهی بود. جامعه آماری، شامل همه زوجها درگیر در تعارض زناشویی بود که در سال 1395 به مناطق )5-1 شهر تهران مراجعه کرده بودند. از میان آنها 120 نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. سپس 48 فرد (24 زوج و زوجه) دارای تراز نسبتا بالاتر در سنجه بیرمقی زناشویی پاینز (1996) بهتصادف در سه گروه، 16 نفری (هشت زوجی) گمارده شدند. دو گروه آزمایش و یک گروه گواه. دو گروه آزمایش جداگانه در 12 نشست هفتگی 90 دقیقهای مداخلههای پژوهش شرکت کردند و گروه گواه در این مدت در لیست انتظار ماندند. سنجه بیرمقی زناشویی پاینز در همه مراحل ابزار گردآوری دادهها بود. برآیند تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت میان گروهها معنیدار است (0/05 > f=200/77، p ). افزون بر آن، برآیند آزمون توکی نشان داد طرحواره درمانی در هم سنجی با درمانگری پذیرش و تعهد در کاهش بیرمقی زناشویی و دو مولفه خستگی هیجانی و خستگی ذهنی کارسازتر بود (0/01≥P). برآیندهای این پژوهش نشان داد مداخله روان- آموزشگری طرحواره درمانی با ایجاد بینش زوجها درباره علل پدیدایی شناخت، هیجان و رفتار میان فردی ناسازگار و چگونگی زدودن آنها در کاهش بیرمقی زناشویی کارسازتر بود.
Couple’s adjustment with the satisfaction and stability of the marital life are among the most precious perspective for specialist counselors and therapists focused on improving couples' relationships. The purpose of this study was to investigate the effect of the Iranian psycho educational intervention derived from the attachment theory on the marital adjustment. The research method was semi-experimental and carried out with the design of pre-test، post-test، and two months follow-up. The statistical population consisted of the couples referring to the three cultural centers of Isfahan in 2015. The sample of the study was 30 couples، which were selected through convenient sampling and were assigned randomly to the experimental (15 couples) and control group (15 couples). The intervention was elaborated by referring to the authoritative internal and external sources and its validity was approved by five experts from the specialist of “Family Counseling” at Isfahan University. The couples of experimental group participated in a group training in 8 weeks، each week one session with 120-minute. Control group members did not receive any intervention. To gather the data the dyadic adjustment scale (Spanier، 1976) was used. Data were analyzed using one variable and multivariate covariance analysis. The result of covariance analysis indicated that the Iranian psycho educational intervention derived from the attachment theory were effective to increase the marital adjustment in post-test (F = -0.941، P <0.05) and follow-up (F = 0.69، 137.79، P <0.05). Given the available limitations to generalize the results and the novelty of the research، further studies are needed to test the reliability of intervention in the future.
خلاصه ماشینی:
برآیندهای این پژوهش نشان داد مداخلۀ روان- آموزشگری طرحواره درمانی با ایجاد بینش زوجها درباره علل پدیدایی شناخت، هیجان و رفتار میان فردی ناسازگار و چگونگی زدودن آنها در کاهش بیرمقی زناشویی کارسازتر بود.
این درمان به طرحوارههای ناسازگار نخستین که برآمده از الگوهای ناکارآمد در روابط صمیمی و یادبودهایی از سختگیری دوران کودکی هستند و منجر به ادراک تحریفشده و تفکر غیرِمنطقی زوجها میشوند اهمیت زیادی میدهد؛ چراکه طرحوارهها همیشه خود را در پویاییهای یک رابطه نشان میدهند، مایه تأثیر در کنشگری رابطه میشوند و با رضايت و کاهش تعارضهای زندگي زناشویی همبستگی دارند (آرنتز و جیکوبFootNote No="152" Text=" Arntz amp;amp; Jacob"/، 2013؛ تیمFootNote No="153" Text=" Thimm"/، 2010؛ پاپاليا، گراس و فلدمنFootNote No="154" Text=" Papalia, Gross, amp;amp; Feldman"/، 2003).
پژوهشهای دیگر نیز تأثیر طرحواره درمانی را در افزایش رضایت زناشویی (خواجویی نیFootNote No="156" Text=" Khajouei Nia, Ghiasi, Izadi amp;amp; Sarami Forooshani"/، غیاثی، ایزدی و صرامی فروشانی، 2015؛ مختاری، 1388؛ یوسفی، عابدین، تیرگری و فتحآبادی، 1389)، سازگاری زناشویی زوجهای آشفته (عزیزی، 1393)، تراز بينش شناختي و خود اندیشمندی زوجها (یوسفی، عابدین، فتحآبادی و تیرگری، 1390) و کاهش پریشانیهای روانی و طرحوارههای ناسازگار (پرایمر، تالبوت و فرنچFootNote No="157" Text=" Priemer, Talbot amp;amp; French"/، 2015)، مورد تأیید قرار دادند.
کریستنسن، آتکینز، برنز، ویلر، بوکام و سیمپسونFootNote No="165" Text=" Christensen, Atkins, Berns, Wheeler, Baucom amp;amp; Simpson"/ (2004) نیز در پژوهشی به این برآیند رسیدند که زوجها ناسازگاري که زوجدرمانی رفتاري تلفیقی مبتنی بر آموزش پذیرش و تعهد دریافته بودند رضایت زناشویی بالاتر و بیرمقی زناشویی کمتری را در پیگیري سهماهه نشان دادند.