چکیده:
اهداف قواعد حقوقی، بهصورت سنتی، اغلب به دو عنوان عمدة نظم و عدالت تعلق گرفته است؛ در حقوق امروز، با توجه به نیازهای جدید و تجربیات نظامهای حقوقی دیگر، مبانی و اهداف دیگری مانند قطعیت حقوقی و کارایی نیز برای قواعد حقوقی مطرح شده است. کارایی با ساختار و مبانی عقلایی آن، در کنار عدالت، در انجام وظایف نظام حقوقی بسیار موثر و مفید است. کارایی با نگاه عقلایی و عدالت با مبنای عمدتا معنوی و ایدهآلیستی، به تنظیم قواعد و روابط مختلف اشخاص در جامعه میپردازند. کارایی، در کنار مبانی سنتی قواعد حقوقی، مانند عدالت، سبب تکمیل نقش نظام حقوقی و در عینحال، ایجاد تعارض میان آنها میشود. کارایی میتواند در مرحلة ایجاد حقوق و تعهدات، اجرای اختیاری یا اجباری آنها و همچنین در حلوفصل اختلافات استفاده شود.
خلاصه ماشینی:
در توجيه مبنايي قواعد حقوقي و از منظر حاکميت عدالت بر ايجاد و اعمال قواعد حقوقي (جعفري تبار، ١٣٨٥: ١١٨)، اصولا آثار جانبي ناشي از قواعد حقوقي در نظـر حقوقـدان مـورد توجـه قرار نمي گيرد (باديني ، ١٣٨٥: ٢٥)؛ به عنوان مثال ، در صورت تجاوز به ملک غيـر و سـاخت بنـا در آن ، بدون توجه به زيان هاي مالي هنگفت متصور بر تخريب ابنية احداثي ، حقوقـدان حکـم بـر تخريب و رفع تصرف مي دهد؛ اما اقتصاددان به آثار جانبي پديده ها و وضعيت ها توجه فـراوان دارد و سعي فراواني در پيش بيني ، محاسبه و کنترل آثار جانبي ناشي از چگونه عمل يـا واقعـه دارد و اين کاملا به عکس نگاه حقوق است که در پي اثر مستقيم قاعـدة حقـوقي اسـت .
٢. جايگاه قانوني کارايي در حقوق ايران در مقدمة قانون اساسي ايران با عنوان «اقتصاد وسيله است نه هـدف »، مقـنن بـر هـدف نبـودن اقتصاد تأکيد کرده است و اين عبارت شايد بتواند مستمسک قرار گيرد و ادعا شود که در نظام حقوقي ايران ، کارايي جايگاهي موضوعي ندارد و بيشتر وسيلة تحقق ساير اهداف است ؛ اما بـا دقت در توضيح همين عنوان در قانون اساسي ، مشاهده مي شود که مقنن بين کارايي و اقتـصاد تفاوت قائل شده است و مي گويد: «در تحکيم بنيادهاي اقتصادي ، اصل ، رفع نيازهاي انسان در جريان رشد و تکامل اوست ، نه همچون ديگر نظـام هـاي اقتـصادي تمرکـز و تکـاثر ثـروت و سودجويي ، زيرا در مکاتب مادي ، اقتصاد خود هدف اسـت و بـدين جهـت در مراحـل رشـد، اقتصاد عامل تخريب و فساد و تباهي مي شود، ولي در اسلام اقتصاد وسـيله اسـت و از وسـيله انتظاري جز کارايي بهتر در راه وصول به هدف نمي توان داشت » و اتفاقا وجود کـارايي را لازم دانسته است .