چکیده:
اندیشه جرم انگاری به عنوان آخرین چاره ، اندیشه خاصی است . این اندیشه ، آشکارا یک اصل قانون اساسی نیست ؛ بلکه بیشتر اصلی مربوط به اخلاق قانون گذاری است ؛ اصلی که به نظر میرسد قانون گذاران کمتر به آن توجه کرده اند؛ هرچند در تمام کتابهای درسی معتبرو پیمان نامه ها بر آن تاکید شده است . اندیشه های مرتبط با این اصل عبارتنداز: فرعیبودن حقوق کیفری و خصلت چندپارگی حقوق کیفری .اصل جرم انگاری همچون آخرین چاره را نمی توان بدون درک دلایل موجهی که با تصمیم گیری دربارة جرم انگاری مرتبط است ، مورد بحث قرار داد. من در این مقاله ، شش نوع دلیل که توجیه گر این اصل است ، ارایه خواهم کرد: ١. سرزنش پذیری (ارزش کیفری )، ٢.نیاز، ٣.میانه روی ، ٤.ناکارآمدی ، ٥.هزینه های نظارت و ٦.منافع بزه دیده . سپس این دلایل را در قالب سه اصل خلاصه خواهم کرد: ١.اصل ارزش کیفری ، ٢.اصل منفعت ، ٣.اصل انسانی . افزون بر این ، یک فرا اصل (در فرض شک ، به نفع آزادی حکم کن ١یا در فرض شک ، حکم به مجازات ننما٢)را هم یادآورمی شویم . و سرانجام به این 3 موضوع خواهم پرداخت که اصل ضرورت از ایده های "تناسب معطوف به آینده " و"فرعی بودن "٤حقوق کیفری جداست .نتیجه بحث این است که اصل جرم انگاری همچون آخرین چاره ، کارکرد هنجارین مستقلی ندارد؛ جز اینکه همچون فرا اصلی که دلایل جرم انگاری (ارزش کیفری ) را تلخیص میکند، تفسیر شود.
خلاصه ماشینی:
"در سایۀ قوانین اساسی و پیمان نامه ها، یک اخلاق عدالت کیفری وجود دارد که ممکن است همچون بخشی از ایدئولوژی دولت قانون مدار تلقی شود؛ ایدئولوژیای که تصورمی شود بر جوامعی که مردم سالارانه اداره می شوند حاکم است ؛ این اخلاق احتمالا باید مرکب از اصول اخلاق عقلانی باشد که باآن ایدئولوژی 7.
بنابراین برای توجیه موردی از جرم انگاری بر مبنای اینکه به جرم انگاری نیاز است ، باید فرض کنیم حمایت همسنگ و مناسب از ارزشهاو منافع مورد نظر از راه های دیگر-برای نمونه با دیگر راه های قانون گذاری - نمی تواند به دست آید.
اگر مقتضای میانه روی همان مقتضای اصل تناسب معطوف به آینده قلمداد شود، در عمل ، تمایز میان دلیل "نیاز"و دلیل "میانه روی "دشوار خواهد بود؛به این دلیل است که به دشواری میتوان هدف مشخصی برای هر نوع خاص از جرم انگاری تعیین نمود.
٥. سرانجام ، اصل فرعی بودن حقوق کیفری (و در نتیجه همچنین اصل جرم انگاری به عنوان آخرین چاره ) می تواند برای بیان این امربه کار گرفته شود که جرم انگاری تنها زمانی موجه است که در جریان تجربۀ اجتماعی، دیگر راه حل ها با روش تجربی آزمایش شوندو تشخیص داده شود که آنها ناقص اند، یا به عبارتی به اندازة کافی کارآمد نیستند.
اصل جرم انگاری به عنوان آخرین چاره ، به این معنی کارکرد هنجارین مستقلی دارد، اما به معنی دیگر که بیشتر شناخته شده است ، چنین کارکردی را ندارد."