چکیده:
دکترین مسئولیت حمایت محصول فجایع انسانی ناشی از نقض گسترده و نظاممند حقوق بنیادین انسانها در دهۀ 90 میلادی و همچنین اقدامهایی است که موجبات تهدید علیه صلح را فراهم آورده که این امر در قطعنامههای شورای امنیت منعکس است. براساس گزارش دبیر کل وقت سازمان ملل، در نهایت مسئولیت حمایت به موجب بندهای 138و 139 بیانیۀ سران دولتها در اجلاس مجمع عمومی ملل متحد در سال 2005 به تصویب رسید. مسئولیت حمایت در برابر بند 7 از مادۀ 2 منشور ملل متحد موسوم به اصل منع مداخله، در برابر وقوع جنایات جنگی، جنایت علیه بشر، پاکسازی نژادی و ژنوسید و ضعف دولتها در حمایت از حقوق اتباع یا مداخله در وقوع و استمرار نقض این حقوق، قرار گرفت. اما در بحث سوریه با توجه به آنچه از فوریۀ 2011 تا به امروز شاهد آنیم، بیانگر نقض گسترده و نظاممند حقوق بنیادین شهروندان و اتباع این کشور از ناحیۀ برخی از نیروهای دولتی و همچنین گروههای مسلح مخالف در بحران سوریه است. با توجه به وظیفۀ ذاتی شورای امنیت در برقراری صلح و امنیت بینالمللی، متأسفانه شورا بهدلیل اختلاف شدید میان اعضای دائم خود، بنا به مصالح و اغراض متفاوتی که نسبت به آن کشور دارند، به ناتوانی اعمال مسئولیت حمایت و گسترش نقض مکرر و فاجعهبار حقوق بنیادین مردم سوریه دامن زدهاند.
The doctrine Responsibility to Protect is the result of human catastrophes which are raised by systematic breach of human fundamental rights in decade of ’90 and also it rose from the activities which are reasons of intimidation against peace according to the Security Council Resolutions. Therefore pursuant to the General Secretary of United Nations report، the Responsibility to Protect is approved according to the paragraphs 138 and 139 of the Declaration of the Heads of States in Ordinary General Meeting in 2005، finally.
In Syria Case، regarding to what we know from February 2011 till these days، it shows us a huge breach of systematic rights against Syrian by some of the governmental forces and armed groups of opposition.
In accordance to the principal duties of Security Council to provide the international peace and security، unfortunately and perhaps for the reason of no consequence between the permanent members ; they protect the disabilities for the enforcement of protection responsibility and accordingly، frequent breaches and catastrophic violation of fundamental human rights of Syrians.
خلاصه ماشینی:
"قلمرو اعمال دکترین مسئولیت حمایت همان طورکه گفته شد، بنابر تفکر حاکم در دورة جنـگ سـرد، دکتـرین مسـئولیت حمایـت در تعارض با اصل منع مداخله (بند ٧ از مادة ٢ منشور ملل متحد) و حتی اصل منع توسل بـه زور و اصل حسن نیت در روابط بین دولت ها قرار دارد، اما پس از پایان ایـن دوره در صـورت نقـض گسترده و نظام مند حقوق اساسی و بنیادین انسان ها با توجه به مقولـۀ امنیـت انسـانی، وظیفـۀ حمایت از این حقوق در وهلۀ اول مسئولیت دولت هاست کـه در صـورت عجـز از جلـوگیری یـا دخالت در این نقض ، این مهم به جامعۀ بین المللی و سایر دولت ها منتقل میشود.
به هر تقدیر، بحران سوریه و عدم اقدام صحیح و به موقع جامعۀ بین المللی و توانمند نبـودن شورای امنیت در اجرای وظیفۀ ذاتی خود، یعنی برقراری و حفظ صلح و امنیت بین المللـی کـه دلیل آن اغراض و منافع سیاسی اعضای دائم آن نسبت به بحث سـوریه بـا توجـه بـه موقعیـت خاص سیاسی و ژئوپلیتیک آن کشور در خاورمیانه ، از طریق حق وتو است ، موجب شـده تـا بـه سردرگمی و رکود در توسعه و قوام یافتن دکترین مسئولیت حمایـت کـه همچنـان در مرحلـۀ حقوق نرم و به صورت یک هنجار باقی مانده ، پی ببـریم و شـاید زمـان راه حلـی بـرای توسـعه و قاعده مند شدن دکترین و اعمال آن بدون در نظر گرفتن موقعیت کشورها و جایگاه دولـت هـای مسئول نقض باشد."