چکیده:
پديده هاي انساني واجد معنايند و تمامي آثاري كه توسط انسان خلق مي شوند، معنايي را با خود حمل مي نمايند. اين معناها ساختارهاي فرهنگي هستند. فهم اين معناها، وظيفه ي جامعه شناسي فرهنگي است. سوال اصلي در اين مقاله اين است كه معناي فرهنگي رايانه، از ديدگاه جفري الكساندر چيست؟ اين پژوهش به دنبال آن است كه به كمك دانش و روش جامعه شناسي فرهنگي، معناي فرهنگي رايانه را روشن كند. همچنين نمادها، رمزگان ها و روايت هاي مربوط به رايانه را از منظر الكساندر استخراج كند.
طبق ديدگاه الكساندر، رايانه از روزهاي ورود به عرصه ي عمومي غرب، به عنوان نماد خير شناخته شد و روايت هايي از آن ارائه گرديد، از جمله روايت رستگاري، روايت معاد شناسانه و روايت آخرالزماني. اما به تدريج روزگار خوش رايانه به پايان رسيد و جنبه ي تاريك آن بر سر بشر خراب شد. كم كم معناي فرهنگي رايانه در زندگي اجتماعي غرب، متفاوت شد و حتي به عنوان جنبه اي از شر كدگذاري گرديد. افراد جامعه به تدريج، روي نامقدس آن را كه تهديد ويراني بود، ديدند. كم كم، رايانه ها در غرب به هيولاي فرانكشتاين تبديل شدند.
خلاصه ماشینی:
"جفری الکساندر 2 (1998) استدلال میکند که تحلیل دورکیم از شعائر در دین کهن، در واقع، نمونهای برای درک این نکته فراهم میآورد که چگونه فرآیندهای نمادین بر حسب Clifford Geertz Jeffery Alexander معیارهای خودشان که میتوانند آنها را در جوامع جدید به کار برد، عمل میکنند.
این امر الکساندر را قادر میسازد تا نشان دهد که به جای پدیدهای کاملا خود به خودی و تصادفی، به لحاظ نشانهشناختی و استدلالی، دلالتها در حال محکم کردن کنشهای متقابل اجتماعی و فرآیندهای ساختار یافتهی نهادینه شده توسط ساختارهای تولید معنا هستند: قالبها و ژانرهای روایت و کدهای دوگانه (خیر/ شر، آلوده/ پاک، مقدس/ نامقدس و ...
تلفیق و ترکیب هرمنوتیک و ساختارگرایی مطابق با آنچه الکساندر به عنوان رهیافت چندبعدی از آن یاد میکند به همراه نقدی که به سایر نظریههای جامعهشناختی فرهنگ دارد و نیز مطابق با تحولی که وی با مراجعه به پارسونز و طرح «نوکارکردگرایی» و پشت سر گذاشتن آن طی میکند، مرحلهای را در نظریهپردازی جامعهشناسی فرهنگی برای وی شکل میدهد که در این مرحله از نظر معرفتشناختی و روششناختی به استنباط خاصی از فرهنگ دست مییابد (نبوی، 1391: 36).
Antichrist Personal Computer (PC) Realism New e-world بحث و نتیجهگیری سؤال اصلی در این مقاله این است که معنای فرهنگی رایانه، به عنوان یکی از جدیدترین و قدرتمندترین اختراعات تکنولوژیک عصر مدرن، از دیدگاه جامعهشناسی فرهنگی با تأکید بر نظریه الکساندر چیست؟ از نظر الکساندر، جامعهشناسی فرهنگی نه برای جا به جا کردن تجزیه و تحلیل نهادی، بلکه برای ارائهی یک چارچوب جدید برای نزدیک شدن به آن، در نظر گرفته میشود."