چکیده:
فقر و نابرابری خصوصا نابرابری اقتصادی همواره از سوی صاحبنظران مسائل اجتماعی و اقتصادی بعنوان یکی از معضلهای کلیدی کشور ایران مطرح گردیده است. از آنجایی که مطالعات پیشین محققان داخلی از انسجام برخوردار نبودن و برای دورههای زمانی یکسان قضاوتهای متفاوتی مشاهده میشد. سعی شد در این مطالعه پس از مروری بر ادبیات فقر، نابرابری و عدالت به کمک آمارهای داخلی و بینالمللی معتبر روند تغییرات فقر و نابرابری در سالهای پس از انقلاب بررسی شود. نتایج نشان داد در طی این دوره روند فقر و نابرابری هردو سیر نزولی داشته ولی بیکاری افزایش یافته، سرانهی کلی GDP و همچنین GDP نسبت به تعداد شاغلان افزایش نداشته یعنی اوضاع اقتصادی بهبود نیافته بلکه افزایش درآمد به واسطهی اعانههای دولتی بوده و درآمد واقعی افراد افزایش نیافته است. بر اساس این مشاهدات میتوان گفت جامعهی ایران به سمت طبقهی متوسط رو به پایین پیش میرود که درآن توزیع درآمد برابرتر و متوسط درآمدها به واسطهی پرداختهای نقدی دولت افزایش نسبی یافته است.
خلاصه ماشینی:
نتایج نشان داد در طی این دوره روند فقر و نابرابری هردو سیر نزولی داشته ولی بیکاری افزایش یافته، سرانهی کلی GDP و همچنین GDP نسبت به تعداد شاغلان افزایش نداشته یعنی اوضاع اقتصادی بهبود نیافته بلکه افزایش درآمد به واسطهی اعانههای دولتی بوده و درآمد واقعی افراد افزایش نیافته است.
طرد تنها در سطح افراد نیست بلکه جوامع و طبقات اجتماعی هم ممکن است مطرود باشند چنانکه رالز در کتاب قانون ملل در سطحی فرا فردی و ملی یکی از اهداف راهبردهای کمکرسانی به اجتماعات تحت شرایط نامطلوب را این میداند که اینگونه اجتماعات قادر شوند امور خود را به نحو معقول و عادلانه سامان دهند و نهایتا عضوی از اجتماع ملل به سامان گردند و آزادی، برابری، حق تعیین سرنوشت و افزایش همبستگی ملل رخ دهد (رالز، 1389: 162-151).
پایین بودن بهرهوری در فعالیتهای مولد موجب فرار سرمایه و گریز منابع میشود و از تقاضا برای نیروی کار میکاهد؛ همچنین نابهرهوری و کندی رشد اقتصادی در کنار عوامل اجتماعی که گروههای فقیر را منزوی کرده، از دلایل اصلی گسترش فقر نسبی بوده است.
با این حال باید توجه داشت فقر نه فقط به وجود عوامل متعدد و ساز و کارهای اساسی توزیع و تولید بستگی دارد بلکه رابطهی بین این عوامل است که فقرزاست مثلا نظام اجتماعی، سیاستهای دولت در زمینهی اقتصادی، نحوهی مالکیت خصوصی، نظام آموزش، نحوهی نگرش اجتماعی به زنان به دلیل رابطهی خاص با یکدیگر عامل فقرند و اکثر مواقع یک عامل به خودی خود مثبت یا منفی نیست بلکه در کنار و در تعامل با دیگر عوامل، عملکرد مثبت یا منفیاش نمایان میشود؛ همچنین تأکید بر عوامل و ساختار نباید باعث غفلت از عاملیت افراد شود و فقر موردی در سایهی فقر ساختاری و عمومی کمرنگ شود.