چکیده:
این مقاله در پی تبیین شرایط به قدرت رسیدن مصدق در شرایط بحرانی پس از شهریور 1320 است. پرسش اساسی آن است که چگونه در شرایطی که دولتها به طور میانگین بیش از هشت ماه بر سر قدرت نمیماندند دولت مصدق توانست دو سال و چهار ماه در راس قدرت باقی بماند. این پرسش با بررسی عوامل مختلف موثر در فضای سیاسی آن عصر دنبال میگردد و با تاکید بر دیدگاه زیمل بر نقش مثبت تضادهای موجود میپردازد. از این منظر شدت تضاد موجود در نهایت، به نیافتن راه حل منطقی در قضیهی مناقشهی نفت میانجامد و در ادامه سقوط دولت مصدق را به بار میآورد
خلاصه ماشینی:
در این دوره نیز درگیریهای عمده میان منابع متفاوت قدرت به اضمحلال نظام سیاسی نمیانجامد و با اثرگذاری بر جوانب مختلف ساخت سیاسی در شکلدهی جامعه نقش آفرینی میکند (اما این تضاد همانگونه که زیمل توضیح میدهد یکی از فرآیندهای اصلی در حال عمل برای القای کل نظام و یا قسمتی از اجزای سازنده آن است، بر این پایه سقوط دولت مصدق به معنای حذف یکی از اجزای نظام سیاسی یعنی دولت و مجلس مستقل از دو عامل دیگر ـ شاه و نیروی خارجی ـ است که توسط همان دو نیرو صورت میگیرد).
این اعتماد در حفظ قدرت مصدق نقش اساسی ایفا کرد در حالی که دیگر اعضای جبههی ملی عمدتا وابسته به احزاب و طیفهای مختلف سیاسی بودند و از طرف اقشار خاصی از جامعه حمایت میشدند، مصدق تنها گزینه مورد اعتماد همه بود؛ این امر موجب نزدیکی برخی از دیگر احزاب آن دوره که به جبهه نیز تعلق نداشتند شد، مثلا حزب توده تا مدتی به چنین نقشآفرینی پرداخت.
کودتا تضاد همانگونه که زیمل توضیح میدهد یکی از فرایندهای اصلی در حال عمل برای اتصال کل نظام یا قسمتی از اجزای سازندهی آن است بر این پایه سقوط دولت مصدق به معنای حذف یکی از اجزای نظام سیاسی یعنی دولت و مجلس مستقل از دو عامل دیگر ـ شاه و نیروی خارجی ـ است که توسط همان دو نیرو صورت میگیرد.
A Study on National Movement of Oil Industry from Confilect Prespectives Dr. Karim Rezadoust Mohammad Hossein Rahmani Abstract: This article is trying to study the sintation which resulted that the Mosadegh’s gets to the political power after critical situation of shahrivar 1320.