چکیده:
در جهان کنونی هر فرد در زندگی روزمره شکلی از فشار روانی را تجربه می کند.تقریبا هیچ فردی از فشار روانی ناشی از عوامل تنش زای محیطی و شخصی گریزی ندارد.هر کس به ناچار سعی می کند با اتخاذ شیوه های مختص به خود به آن عوامل پاسخ دهد.ضرورت بسیار مهم و جدی در برخورد با افرادی که تفکر غیر منطقی دارند،تغییر دادن افکار و باورهای غیر منطقی و ناکارآمد آنان می باشد.از آنجا که فرض می شود،درمان مبتنی بر رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر تغییر باورهای غیرمنطقی موثر است،لذا در این پژوهش،درمان رویکرد تحلیل رفتار متقابل جهت تغییر باورهای غیرمنطقی در بین زنان متاهل مورد بررسی قرار می گیرد.پژوهش حاضر تلاش می کند تا با به کارگیری روش های درمانی رویکرد تحلیل رفتار متقابل و با بهره مندی از تکنیک ها و راهبردهای مداخله ای آنها امکان اثربخشی هریک از روش ها را بر تغییر باورهای غیرمنطقی مورد بررسی قرار دهد.لزوم ضرورت تغییر باورهای غیرمنطقی،آگاهی افراد از باورهای غیر منطقی و نحوه تغییر آنها در موقعیت های مختلف است.که با استفاده از فنون و راهبردهای رویکرد تحلیل رفتار متقابل،می توان در یک چارچوب درمانی مناسب،به افراد دارای مشکلات مرتبط با باورهای غیرمنطقی پیشنهاد داد که به تغییر باورهای غیرمنطقی بپردازند.به همین دلیل در سرتاسر فرایند درمان بر روی باورها و انتظارات خاص هر یک از اعضاء کار می شود و شیوه اصلاح آن به ایشان آموزش داده می شود.براین اساس،سوال این پژوهش بر این مبنا قرار دارد که درمان براساس رویکرد تحلیل رفتار متقابل تا چه اندازه می تواند باورهای غیرمنطقی را تغییر دهد.
خلاصه ماشینی:
"اینگونه تفکرات ممکن است به علت اطلاعات غلط بوجود آمده باشد و یا اینکه اطلاعات اولیه درست بوده ولی نتیجهگیری غلط باشد و یا هم فرض و هم نتیجهگیری اشتباه باشند و بالاخره این که باور غیرمنطقی منجر به حالتهای آشفته و هیجانات نامناسب میشود که رفتارهای سازنده و خودیاری را به حداقل میرساند و فرد را از رسیدن به اهدافش باز میدارد (مهرینژاد، 1373).
این باور سازنده میباشد چون در صورت مواجهه شخص با رویداد منفی که امکان تغییر آن وجود دارد، منجر به مقالهای کارآمد با آن میشود و در صورت عدم جهت غیرعقلانی هستند که آنها نخستین و برجستهترین باورهای جزمی میباشند.
1- اعتقاد فرد به اینکه لازم و ضروری است که همه افراد دیگر جامعه او را دوست بدارند و تعظیم و تکریمش کنند (باور غیرمنطقی نیاز به تأیید دیگران) اعتقاد فرد به اینکه نیاز به حمایت و تأیید افرادی دارد که آنها را میشناسد و یا به آنها علاقه دارد، این باور میتواند به دلایل متعدد برای انسان مشکلاتی را ایجاد نماید.
واقعیت مهمتر اینکه آنچه از هیجانات ناراحت کنندهای که درحال تجربه کردن میباشید و میخواهید آنها را کاهش دهید، شک رفوه شدهای از تفکر و رفتار شما میباشد، اگر یقین دارید که گذشته شما چنین اثر تغییرناپذیری دارد، این باور را به عنوان عذر و بهانهای قوی حتی برای سعی نکردن در تغییر طرز تفکر و رفتاری که موجب بدبختی شما هستند، بکار خواهید برد (وودز، پیشین)."