چکیده:
«اومانیسم » مکتبی فلسفی و ادبی است که منشا پیدایش آن را یونان قدیم میدانند. این مکتب بر ارزش و مقام انسان ارج نهاده و او را میزان همه چیز قرار میدهد. اوج تجلی اومانیسم در قرون وسطی بود که راهی نو برای تقابل با استبداد کلیساهای قرون وسطی ایجاد کرد. «آزادی»، «خود مختاری»، «خود رهبری»، «خویشتن شناسی» و شناخت ابعاد مختلف استعدادهای انسان از جمله موضوعات مهمی است که در این مکتب مورد تاکید قرار گرفته اند. بیگمان وجه اشتراک عرفان با اومانیسم نیز در همین موضوعات است . پژوهش حاضر به شیوة تحلیلی توصیفی، کوششی است در جهت تطبیق برخی از مسائل عرفانی اسلامی با موضوعات اساسی مورد بحث در مکتب اومانیسم .
خلاصه ماشینی:
(بروجردی ١٣٧٧: ٢٤٦؛ داوری ١٣٦١: ٦٩؛ فردید ١٣٥٠: ٣٦ - ٣٧؛ هاشمی ١٣٨٣: ١٢٣؛ حجت و وندنوروز ١٣٨٩: ٣٨؛ راسل ١٣٤٨: ٦٧) به راستی اومانیسم چیست و عناصر و مؤلفه های آن کدام است ؟ معنا و مفهوم اومانیسم اومانیسم (١) هم چون تمامی مفاهیم در حوزة علوم انسانی نظیر لیبرالیسم ، ایده آلیسم ، رئالیسم و ...
Rotlege Encyclopedia of philosophy گفتمان های اومانیستی بر مبنای دورة تاریخی از چهار گفتمان کلان اومانیستی سخن گفته شده است ؛ هر یک از این چهار گفتمان میتواند به اومانیسم های خردتری تقسیم شود.
(طبری (398 :1358 زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت (حافظ ١٣٧٥: ١٤٦) شیخ فریدالدین عطار نیز در وصف انسان می گوید: روز و شب این هفت پرگار ای پسر از بــرای توست در کــــار ای پـــسر طاعت روحــانیــان از بـهر تــوست خلد و دوزخ عکس لطف و قهر توست قدسیـان جمله سجـودت کرده اند جزو و کل ، غــرق وجودت کـرده اند جسم تو جزو است و جانت کل کل خــویش را عـاجــز مبیـن در عیـن ذل نیست تن از جان جدا جزوی ازوست نیست جـان از کل جدا، عضوی از اوست (عطار ١٣٨٠: ١٠٥) همائی در معرفی مولانا گوید: «صریح و عریان و پوست کنده میگویم که مولوی در کیش تصوف و عرفان و مذهب عاشقی، پیرو "آیین بشرپرستی است "، یعنی آنجا که جلوة حق را در مظهر بشری و نور خدا را در مشکات آدم خاکی ببیند، او را میپرستد و پرستش او عین خداپرستی است .
حقیقت این گونه بیان شده است «و خدا گفت : باشد که انسان را به صورت خودمان و مانندة خودمان خلق کنیم .