چکیده:
پژوهشهای کیفی این امکان را به پژوهشگر میدهند تا کنشهای روزانه افراد را بر اساس تعریف خود کنشگران دریافت و تحلیل کند. بر این اساس، پژوهش حاضر با محورقراردادن دادههای میدانی درصدد مطالعه معنای ذهنی کنشهای اقتصادی در بین زنان شهرستان پاوه، شناخت زمینههای اجتماعی فرهنگی موثر بر این کنشها و پیامدهای آن است. روششناسی این پژوهش، مبتنی بر روش تحقیق کیفی است. در این پژوهش با استفاده از فنون مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی اطلاعات گردآوری شد. همچنین به منظور تحلیل دادهها از تکنیک تحلیل چارچوب طی پنج مرحلهی آشناسازی، شناسایی چارچوب موضوعی، نمایهسازی، جدولبندی و ترکیب دادهها استفاده شد. یافتههای پژوهش حول پنج درونمایهی اصلی با عناوین "بسترمندشدن کنشهای اقتصادی"، "بسترمندی الگوهای پسانداز"، "الگوی اشتغال ضرورتگرا"، "همیاری خانوادگی در تولید" و "باز تعریف جایگاه و منزلت زنان" سازماندهی شدند که هر یک از درونمایههای مزبور دو درونمایهی فرعی را پوشش میدهند. در پایان با مرور و ترکیب درونمایههای استخراجشده به چارچوب نظری نهایی دست یافتیم. بر اساس "چارچوب نظری نهایی" میتوان گفت که کنشهای اقتصادی در بین زنان شهرستان پاوه مبتنی بر مجموعهای از "کنشهای نیّتمند" است و از پیامدهای بارز این کنشها میتوان به "ساختارزدایی در نقشهای زنانه" اشاره کرد و به همین ترتیب، پیامد نهایی کنشهای اقتصادی در جامعه مورد مطالعه، "زنانه شدن اقتصاد خانگی" است که این مقوله میتواند به لحاظ معنایی سایر درونمایههای فرعی و اصلی برآمده از یافتههای پژوهش را پوشش دهد.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس ، پژوهش حاضر با محورقراردادن داده های میدانی درصدد مطالعۀ معنای ذهنی کنش های اقتصادی در بین زنان شهرستان پـاوه ، شناخت زمینه های اجتماعی فرهنگی مؤثر بر این کنش ها و پیامدهای آن است .
بر اساس "چارچوب نظری نهایی" میتوان گفت که کنش های اقتصادی در بین زنان شهرستان پاوه مبتنی بر مجموعه ای از "کنش های نیت مند" است و از پیامدهای بارز این کنش ها میتوان به "ساختارزدایی در نقش های زنانه " اشاره کرد و به همـین ترتیـب ، پیامـد نهایی کنش های اقتصادی در جامعۀ مورد مطالعه ، "زنانه شدن اقتصاد خانگی" است که ایـن مقوله میتواند به لحاظ معنایی سایر درون مایه های فرعی و اصلی برآمده از یافته های پژوهش را پوشش دهد.
با این حال در دهه های اخیر، در این کشورها و از جمله در ایران ، دگرگونیهای ارزشی و ساختاری زیادی از جمله افزایش سطح تحصیلات دختران ، افزایش میانگین سن ازدواج ، دگرگونی ساختار خانواده از نوع گسترده به هسته ای، کاهش بعد خانوار و کاهش قدرت خرید سرپرست خانوار اتفاق افتاده است (رفعت جاه و خیرخواه ، ١٣٩٢: ١٣٥-١٣٤) و زمینه های لازم را هم در ابعاد نگرشی و هم در ابعاد ساختاری برای کنش های اقتصادی زنان مساعد کرده است .
در نهایت ، بیشتر مدیران مورد مصاحبه معتقد بودند برای بهبود وضعیت اشتغال زنان در ایران باید موانع خانوادگی (تقسیم جنسی کار خانگی)، فرهنگی و سازمانی برطرف شده و حمایت های اجتماعی گسترش یابد.