چکیده:
تامین امنیت ملی و اداره سرزمین مهم ترین و پایه ای ترین اصل هر نظام سیاسی است. در این راستا، تقسیمات فضایی عالی ترین راهکار جهت اداره سرزمین و حفظ یکپارچگی و تقویت همبستگی درونی و نهایتا افزایش ضریب امنیت ملی است. توجه به اصل همگنی فرهنگی در بحث تقسیمات فضا تاثیر شگرفی بر بهبود کارکرد منطقه بندی فضایی دارد. در صورت عدم رعایت این اصل در یک منطقه همگن فرهنگی، نظام سیاسی باید شاهد وقوع گسست فرهنگی و نسلی در قلمرو خود باشد. تحقیق حاضر را به لحاظ روش شناسی می توان در زمره تحقیقات توصیفی و همبستگی طبقه بندی کرد، زیرا از یکسو به دنبال بررسی و توصیف وضعیت موجود بودیم و از سوی دیگر به دنبال بررسی ارتباط بین دو متغیر تقسیمات فضایی و گسست فرهنگی. با استفاده از دو روش اسنادی (کتابخانه ای، فیش برداری، سایت های اینترنتی) و میدانی (مشاهده و مصاحبه با مردم منطقه) و بهره گیری از بسته نرم افزاری آمار استنباطی SPSS اطلاعات جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش مشخص کرد که عدم رعایت شاخص ها در فرایند تقسیمات فضایی منجر به انفکاک و گسست فرهنگی می شود که رابطه مستقیم و باواسطه ای بین تقسیمات فضا و گسست فرهنگی وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون One-Sample Test نشان دهنده این مطلب بود که تقسیمات فضایی با ایجاد انفکاک فرهنگی، گسست فرهنگی را در پی داشته که این امر در شهر فاروج از شدت بیشتری برخوردار بوده است.
National security and territorial administration، the most basic principle of any political system. In this regard، the divisions of the territorial office of the most excellent strategy for space and maintain the integrity and strengthening internal solidarity and ultimately increase the coefficient of national security. According to the principle of cultural similar in discussing the dramatic impact space divisions can have on improving the operation of spatial zoning it. In the event of failure to observe this principle in a homogeneous cultural area of the political system should control the occurrence of a cultural break with the generation is in its territory. The present research in terms of the methodology can be used in descriptive and correlational research among its classification، because on one hand to follow the investigation and describes the existing situation، and on the other hand are looking for the relationship between the two variables and spatial separation of the cultural divisions that using two methods of documentation (libraries، Internet sites، download Jack) track and field (see interviews with people in the area) and utilizing the SPSS statistical inference software package action To collect and analyze information has been. After analyzing the findings of the study indicated that non-compliance indicators in the process of spatial divisions leading to segregation and cultural separation، which is a direct and mediated relationship between space and there is a separation of the cultural divisions and the results of the test One-Sample Test indicates this entry which has been created with spatial segregation and cultural divisions، the cultural split that this is in the town of faruj was more severity، respectively.
خلاصه ماشینی:
تقسيم فضايي استان خراسان و گسست هاي فرهنگي (مطالعه موردي: شهرستان هاي قوچان و فاروج ) 1 حسن سعادتي جعفرآبادي 2 سيدابراهيم قلي زاده تاريخ دريافت : ٩٣/٣/١٨ تاريخ پذيرش : ٩٣/٧/٢٧ چکيده تأمين امنيت ملي و ادارة سرزمين مهم ترين و پايه ايترين اصل هر نظام سياسي است .
عبور مرز سياسي دو استان خراسان رضوي و شمالي از درون شهرستان قوچان و تقسيم آن به دو شهرستان قوچان و فاروج از جمله مواردي است که در آن به مؤلفه هاي اصلي تقسيم فضايي کشور به ويژه به همگني فرهنگي توجه نشده است ، به طوري که فضايي متجانس را به دو بخش تفکيک و هر يک را به يک قلمرو با فرهنگ متفاوت متصل کرده و موجب انفکاک فرهنگي در يک منطقۀ همگن فرهنگي شده است .
بنابراين ، اين پژوهش سعي دارد با مطالعۀ اسنادي و ميداني به اين سؤال اساسي پاسخ مناسب دهد: «عدم توجه به همگني فرهنگي در تقسيم فضايي استان خراسان چه تأثيري بر گسست فرهنگي در شهرستان هاي قوچان و فاروج دارد؟» تا هنوز اين انفکاک فرهنگي منجر به گسست فرهنگي نشده است ، تصميم گيران در رابطه با تقسيم فضايي اين دو شهرستان تجديد نظر کنند.
شاخص هايي که در متغير تقسيمات فضايي و تأثير آن ها بر گسست فرهنگي بررسي شد عبارت اند از شاخص جمعيت ، همگني جامعه در قانون تقسيمات کشوري (در اين قانون ، همگني جامعه تحت عنوان همنواييهاي اجتماعي، فرهنگي، قومي و سرزميني تعريف شده است )، شاخص دسترسي و فاصله ، حوزة نفوذ مکان هاي مرکزي، شکل حکومت و نوع رژيم سياسي، اقليت هاي بوم شناختي، ويژگي هاي طبيعي سرزمين و عوامل ساخت قدرت (جغرافياي قدرت ).