چکیده:
ظام علیت فلسفی، در حد «نیاز پدیده به پدیدآورنده» متوقف نشده، و بر لزوم ضرورت علی- معلولی و نیز تعلق هر معلول خاص به علت معین تاکید و اصرار دارد، لذا نظامی ثابت و غیر قابل تغییر و تبدیل، برای کل عالم هستی رقم زده است. این نظام، از علت العلل شروع شده و تا پایین ترین مراتب هستی، ادامه می یابد. در این دیدگاه، گمان می شود که تغییر در عالم، بنابر دلیل عقلی محال است، بدین روی این امر را حتی از ناحیه خدای متعال نیز ممتنع دانسته اند. در عین حال تصور می شود که به قادریت خداوند نیز خللی وارد نمی شود، چون قدرت، بر امور محال تعلق نمی گیرد.
به همین ترتیب، دیدگاه خاصی در خصوص معنی صحیح عدالت خداوند متعال طرح شده است که کاملا با مبانی فوق الذکر ارتباط دارد. مقاله حاضر، می کوشد این نظریه را تبیین کرده و نسبت آن با آیات و روایات، را بسنجد.
the cause and effect philosophical system، did not stop to the point of “ need of creatures to a creator”; it emphasizes on the necessity of the cause and effect relationship and also the relationship of each specific cause to a specific reason. Therefore، a fixed unchangeable system has been determined for all universe. This system has been started from a cause and continues until the lowest level of creation. In this view point، it is stipulated that any change in the world is impossible based on logic. Therefore، it is also impossible to happen by God. While، it seems that this impossibility can not bring the power of God under question as power regarding impossible issues is not defined. A specific point of view regarding the true meaning of God’s justice has been raised that is connected to the above mentioned principles. The present study aims at elaborating this theory and reviews its relationship with verses of Quran and traditions.
خلاصه ماشینی:
"بررسی تطبیقی نقش خدای متعال در عالم تکوین، بر اساس دیدگاه فلسفی و ادله نقلی محمد پارچه باف دولتی سعید رحیمیان نظام علیت فلسفی، در حد «نیاز پدیده به پدیدآورنده» متوقف نشده، و بر لزوم ضرورت علی- معلولی و نیز تعلق هر معلول خاص به علت معین تأکید و اصرار دارد، لذا نظامی ثابت و غیر قابل تغییر و تبدیل، برای کل عالم هستی رقم زده است.
(مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 134) پس روشن شد که بر مبنای علیت فلسفی، نظام عالم، غیر قابل تبدیل و تغییر است، حال این سؤال مطرح میشود که نقش خدای متعال و فاعلیت اختیاریاش در عالم چگونه است و آیا خدای متعال، میتواند تغییری ایجاد کند یا نه؟ اینکه به چه مخلوقی چه نعمتهایی بدهد، یا اینکه کمالات اعطا شده به موجودی را کم و زیاد کند، ممکن است یا نه؟ در ادامه، این مطلب را از منظر فلسفی با رویکرد تطبیق با ادله نقلی بررسی میکنیم.
اما به نظر میرسد، همچنان در درون کسی که شب را با گرسنگی میخوابد و یا از ابتدای عمر، بدون هیچ تقصیری فلج بوده است، این سؤال خلجان میکند که چرا این فقر و تنگدستی نصیب من شده است؟ و یا چرا من باید یک عمر، حتی از انجام امور ابتدایی و شخصی خویش، عاجز باشم؟ خدای فیاض علی الاطلاقی که فلاسفه معرفی میکنند و کوچکترین دریغ فیض از او را ظلم میدانند، کجاست تا مرا از این مشکلات برهاند؟ آیا واقعا این نظام هستی، با این همه مشکلات مختلفی که گریبان مخلوقات را گرفته است، بهترین نظام است؟!"