چکیده:
یگانهانگاری بیقانون دیویدسن، یکی از تبیینهای فیزیکالیستی از ذهن، ویژگیها و حالات ذهنی است. این دیدگاه، تمامی رویدادها را به لحاظ وجودی، رویدادی فیزیکی میداند که دارای توصیفهای فیزیکی و ذهنیاند؛ با این حال، حالات ذهنی به حالات فیزیکی تحویل برده نمیشود. از آنجا که حالات ذهنی، واجد ویژگیهای فیزیکیاند، با حالات فیزیکی، رابطهای علی دارند، اما این رابطه، در خصوص حالات ذهنی التفاتی، قانونمند نیست. رابطه حالات ذهنی و فیزیکی، بر اساس نظریه وقوع تبعی تبیین میشود. در این مقاله، ابتدا اصول یگانهانگاری بیقانون، مانند تعامل علی، قانونمندی علیت، قانونمندنبودن امور ذهنی و وقوع تبعی را تبیین میکنیم و سپس با طرح اشکالاتی مانند لزوم صادقبودن واقعی قوانین، ممکننبودن تعین چندجانبه معلولهای علل فیزیکی و ذهنی، کفایت نظمی قانونمند در تبیین رابطه پدیدهها، تبیین علیت بر اساس شرطیهای خلاف واقع و ناسازگاری نبود قوانین رابطی که دو حوزه فیزیکی و ذهنی را به یکدیگر مرتبط کند، نظریه وقوع تبعی و ... را بررسی و نقد میکنیم.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله ، ابتدا اصول یگانه انگاری بی قانون ، مانند تعامل علـی ، قانونمنـدی علیت ، قانونمندنبودن امور ذهنی و وقـوع تبعـی را تبیـین مـی کنیم و سـپس بـا طـرح اشکالاتی مانند لزوم صادق بودن واقعی قوانین ، ممکن نبودن تعین چندجانبه معلول های علل فیزیکی و ذهنی ، کفایت نظمی قانونمند در تبیین رابطه پدیده ها، تبیین علیـت بـر اساس شرطی های خلاف واقع و ناسازگاری نبود قوانین رابطی که دو حوزه فیزیکـی و ذهنی را به یکدیگر مرتبط کند، نظریه وقوع تبعی و ...
ب. دیویدسن دلیل یا عقلانی سازی را علت اعمال می داند، اما باید توجـه داشـت کـه هـر رابطـه علی ، بنا به نظر هیوم ، مصداقی از نظم کلی طبیعی است ؛ به این معنـا کـه هـر گـزاره ای کـه بیانگر رابطه علی میان دو رویداد خاص باشد، مستلزم قانونی علی است و هر رویـدادی ، فقـط در صورتی می تواند علت رویداد دیگری باشد که آن دو رویداد مندرج تحت یک قـانون کلـی باشند؛ اما برای اینکه فردی رابطه خود را با دوستش از طریق عذرخواهی اصلاح کنـد، قـانون مشخصی وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، عقلانی سازی عمل را، نمی توان از طریـق گزاره هـایی بیان کرد که متضمن قوانین دقیقی باشند که امکان پیش بینی بر اساس آنها فراهم شود.