چکیده:
از «کرامت ذاتی انسان » که در مقدمه ی «اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی » از آن یاد نموده اند و آن را «اساس آزادی و عدالت و صلح » به شمار آورده اند، هیچ تعریفی به دست نداده اند و برای آن هم مبنایی ذکر ننموده اند. اما در متون اسلامی به ویژه در آثار عارفان ، با اینکه کرامت انسانی به وضوح بیان و مبانی آن هم استوار شده است ، از ذکر آن به عنوان یک منبع اصیل حتی در میان خود مسلمانان غفلت نموده اند. نویسنده برای بیان «کرامت ذاتی انسان »، چهره ی شاخص عرفان اسلامی یعنی محی الدین ابن عربی را برگزیده و آرای او را درباره ی انسان و در بستر هستی شناسی وی بیان نموده است . در نظر ابن عربی ، کرامت انسانی از آن جا است که او را بر «صورت الهی » (الصورة الالهیة ) آفریده اند و از او موجودی حامل اسماء و صفات حق ساخته اند. انسان از این جهت ، مانند آینه ی حق و مظهر او جلوه می کند و بر مثال آینه ، هم نشانی از حقیقت مطلق و جمال و جلال ابدی را و هم جز موجودی مجازی ارایه نمی دهد.
خلاصه ماشینی:
"مولانا در خطاب به انسان ، با توجه به همین کرامت و خلعت الهی ، او را با عبارات شگفتی ستوده و از او به عنوان جوهر وجود و غایت هستی یاد نموده است : تاج کرمناست بر فرق سـرت طوق اعطیناک آویز برت جوهراست انسان و چرخ او را عـرض جمله فرع و سایه اند و او غرض ای غلامت عقل و تدبیــرات و هوش تو چرایی خویش را ارزان فـروش ؟ بحر علمی در نمی پنهـان شـده در سه گز تن عالمی پنهان شده 7 آفتاب از ذره ای شد وام خواه زهره ای از خمره ای شد جام خواه (همان ، دفتر پنجم ، ٧٨٣) اکنون باید دید که «کرامت » انسان برای چیست ؟ و از میان آفریدگان چرا تنها او را به چنین خلعتی زیور بخشیده اند؟ امام المفسرین ، «طبرسی »، ذیل همین آیه ، «کرمنا» را چنین تفسیر نموده است : «کرمناهم بالنطق و العقل و التمییز و الصوره الحسنه و القامه المعتدله و تدبیر 8 امرالمعاش و المعاد و بتسلیطهم علی ما فی الارض و تسخیر سایر الحیوانات لهم .
، ص٣٨٦) تاج الدین حسین بن حسن خوارزمی نیز در ترجمه و شرح همین فقره چنین آورده است : «و چه در غایت خوبی است آنچه رسول ـ علیه السلام ـ می فرماید که : شما را خبر دهم به آنچه بهتر باشد از غزات و شهادت در راه خدای ـ عز وجل ـ، آن ذکر باری است ـ سبحانه ـ زیرا جهاد و غزات موجب هدم بنیان رب است از طرفین و اگر چه در وی اعلای کلمه الله و رفع اعلام حق و ثواب شهادت هست ولکن همه ی این ، تقابل هدم بنیان رب و سبب تدارک آن نتواند بود."