چکیده:
یکی از بغرنجترین مسائل حقوق، ایجاد تعادل میان ثبات و گذر زمان است که یکی، نماد امنیت حقوقی و دیگری، نماد هماهنگی با مقتضیات روز و واقعیتهای اجتماعی است. از سوی دیگر، یکی از مهمترین مسائل حقوق بینالملل معاهدات، یعنی تفسیر تکاملی معاهدات بینالمللی، با این موضوع مستقیما مرتبط است؛ تفسیری که از یکسو، قصد و اراده طرفین معاهده را مدنظر قرار میدهد و از سوی دیگر، واقعبینانه، بر آن است که این قصد و اراده را با تغییرات اجتماعی حادثشده از زمان انعقاد پیمان، هماهنگ کند. قضیه اختلاف در خصوص کشتیرانی و حقوق مربوط به آن، یکی از آخرین رویههای دیوان بینالمللی دادگستری است که تفسیر تکاملی در آن، بار دیگر به بحث گذاشته شد. این امر، واکنش حقوقدانان و محاکم بینالمللی را در پی داشته است. نوشتار حاضر میکوشد مفهوم و جایگاه تفسیر تکاملی را در پرتو قضیه مذکور تحلیل کند.
Creating a balance between the stability and the passage of time is one of the most complex legal issues, the first of which is the symbol of the legal Certainty and the latter is the symbol of harmony with the requirements of time and social realities. Furthermore, one of the most significant issues of the international law of treaties (i.e. evolutive interpretation of international treaties) is directly related to this subject matter; the interpretation that on the one hand, considers the intention and the will of the parties to the treaty and on the other, realistically tries to harmonize this intention and the will with the created social changes since the conclusion of the treaty. Dispute regarding navigational and related rights case is one of the most recent precedents of the International Court of Justice wherein it has discussed the evolutive interpretation; the matter that has brought a variety of commentaries from the lawyers and the international tribunals. This paper intends to analyze the concept and the position of the evolutive interpretation in the light of the aforementioned case.
خلاصه ماشینی:
8 دیوان بینالمللی دادگستری در آرای گوناگونی به بحث تفسیر تکاملی استناد و آن را اعمال کرده است که یکی از آخرین نمونههای آن، قضیه اختلاف در خصوص کشتیرانی و حقوق مربوط به آن (کاستاریکا علیه نیکاراگوئه) است.
4 در این خصوص، برخی گفتهاند که اصل عصریبودن، بهنوعی، اعمال آموزه حقوق بینزمانی 5 است؛ 6 امری که قاضی هوبر، 7 در قضیه جزیره پالماس 8 آن را چارچوببندی کرده است: درمورد مسئله برتری سیستمهای حقوقی گوناگون در دورههای زمانی متوالی که باید بر یک مورد خاص اعمال شود (که در اصطلاح، حقوق بینزمانی خوانده میشود)، باید بین ایجاد حق 9 و وجود حق 10 تفکیک کرد.
بااینهمه، تحقیقات گزارشگر ویژه این امر (Waldock)، مبنی بر اینکه این اصل بر پایه خرد جمعی (Common Sense) و حسننیت (Good Faith) شکل گرفته است و اشاره وی به این امر که معنای اصلاحات، باید بر اساس سیاق پیمان و اهداف و مقاصد آن تعیین شود (Waldock, Humphrey, Sixth Report on the Law of Treaties, 1966 YILC, vol.
بهعلاوه، اگرچه کمیسیون حقوق بینالملل اعلام میکند که معاهدات، تجسم اراده مشترک طرفین است 1 و بنابراین، در امر تفسیر باید بهدنبال شناسایی قصد طرفین بود، 2 دیوان درمورد مفهوم واژه «commerce»، از این دیدگاه دفاع کرد که این اصطلاح باید بنابر هر موقعیت که پیمان در آن مورد اعمال میشود، معنا شود و بنابراین، معنای کنونی این عبارت (نه معنای نیمه قرن نوزدهمی آن) باید بر اساس اهداف پیمان، پذیرفته شود.
این در حالی است که به اذعان خود دیوان، این مفهوم در زمان انعقاد پیمان مزبور، اساسا مدنظر طرفین ILC Draft Conclusions on Subsequent Agreements and Subsequent Practice in Relation to the Interpretation of Treaties 2013, ILC Report 2013, UN Doc A/68/10, p.