چکیده:
قیام عباسیان علیه امویان هرچند تا حدودی امید به دگرگونی ایجاد کرد اما عباسیان نیز نتوانستند آمال عدالتخواهانه مردم ایران را برآورده کنند. از طرف دیگر، علویان نیز قیامهایی را طراحی کرده بودند تا اینکه نوادگان اسماعیل توانستند با شعار ایجاد عدالت در جامعه قیامهایی را رهبری کنند. انشعاب در جنبش اسماعیلیه و جدایی دستهای به نام قرامطه باعث شد آنها تظاهر به عدالت کنند. قرمطیان موفق شدند در بحرین و جنوب ایران اقدامات اجتماعی بسیاری به نفع جامعه انجام دهند. داعیان اسماعیلی نیز برای ایجاد عدالت در ایران کوشیدند. تسلط ترکان سلجوقی بر ایران باعث نزدیکی افکار ایرانیان و شیعیان اسماعیلی شد تا اینکه سرانجام این اندیشه در وجود امامان اسماعیلی نزاری در الموت تبلور یافت. رهبران نزاری نیز در سه مرحله به مبارزه با خلافت و سلاطین سلجوقی پرداختند اما نهایتا در زمان حسن سوم اشرافیت و زمینداری نیز در بین اسماعیلیان شایع شد. آنها شعارهای نخستین را فراموش کردند و خواهان کنار آمدن با سلاطین و مهاجمان بودند. قدرت آنها چنان بود که در زمان حمله دوم مغول امام نزاری، علاءالدین محمد، را به قتل رساندند و برای حفظ خود حاضر به تسلیم در برابر مغولان شدند و بنیاد جامعه نزاری را با این خودخواهی برافکندند.
خلاصه ماشینی:
"طبعا حسن (علی ذکره السلام) نیک میدانست که جنبش اسماعیلیان با گذشت زمان آن خاصیت اصلی را از دست داده و لازم است تحولاتی در ارکان آن پدید آید و چون هنگام مرگ پدر 35 سال داشت، به دلیل شوق و تجربیاتی که داشت این اجازه را به او میداد تا دست به تغییری اساسی در موقعیت فرقه اسماعیلیه (نزاری) بزند و در تمام سرزمینهای جامعه نزاری آن را عملی کند (داوودی، 1377: 104).
بدینترتیب این مورخان مدعی میشوند که علاوه بر اینکه جامعه نزاری در درون با عقیده قیامت مخالف بودند جهان اسلام نیز از این حرکت منزجر شده بود، اما گفتهها و نوشتههای آنها بعد از بیش از یک قرن و مربوط به زمان سقوط نزاریان است و نمیتوان به گفتههای آنها به طور قطع اعتماد کرد.
به نظر میرسد بر هم خوردن تمامی مبادلات سیاسی و اجتماعی به دست مغولان و پیامدهای آن باعث ترس و وحشت زمینداران و ملاکین ساکن ایران و کسانی شد که در زیر پوشش فرقه نزاریه جزء مالکین بودند و به منظور حفظ منافع خود خواستار نزدیکی امام اسماعیلی به مغولان شدند، ولی امام نزاری، علاءالدین با توجه به نیروی فدایی و قلاع مستحکم خود، راضی به این سرشکستگی و خواری نبود و میدانست که مغولان مانند دشمنان قبلی نیستند که نزاریان را در قلاع خود راحت بگذارند."