چکیده:
اگرچه زن و مرد در جوهر و ماهیت انسانیت یکسانند و تمایزی در حقیقت و نوع آنها نیست، ولیتفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند که به ویژگیهای جسمانی و روانی آنها بازمیگردد، بهگونهای کهتفاوت طبیعی و تکوینی میان زن و مرد، مطلبی غیرقابل انکار است. دین اسلام با حضور زن درجامعه مخالف نمیباشد، اما برای حضور زن در جامعه شرایطی براساس ویژگیهای طبیعی زن(جسمی، روحی و...) و نوع کشش و ارتباطی که میان مرد و زن وجود دارد معین کرده است. هدفاز این پژوهش، به دست آوردن ملاکها و معیارهایی است که اسلام درباره حضور اجتماعی زن بیانکرده است. بنابراین، این پژوهش تلاش دارد با روش اسنادی و مطالعه آیات و روایات، به بیانویژگیها و ملاکهای حضور اجتماعی زنان بپردازد. در این تحقیق، به چهار معیار اصلی (پوشش ولباس زنان، حفظ حریمها و فاصلهها، عدم تبرج، و کنترل نگاه) برای حضور اجتماعی زنان پرداختهشده است که هرکدام دارای مولفههایی میباشند.
خلاصه ماشینی:
"مکتب اسلام برای مدیریت غریزه جنسی انسانها وساماندهی روابط زن و مرد در جامعه، مجموعه آموزههاییرا ارائه کرده است که توجه به همه آنها میتواند ضامنسلامت ارتباطهای اجتماعی دو جنس، و مانع بروز گناهانو ناهنجاریهای اخلاقی و جنسی در جامعه باشد.
سؤال اصلی تحقیق این است که باید چه ویژگیها ومعیارهایی برای عفاف و حیای زن در جامعه اسلامیوجود داشته باشد؟ چارچوب مفهومی پیش از آنکه به بررسی دقیق شرایط و معیارهای حضوراجتماعی زن پرداخته شود باید تعریف سه مفهوم اصلی،یعنی عفاف، حیا و حجاب، که اهمیت زیادی برایحضور زن در جامعه دارد مشخص شود و ارتباط میاناین سه مفهوم بیان گردد.
رابطه حیا و عفاف و حجاب: اگر عفاف را یک صفتاخلاقی بدانیم که نفس انسان به آن متصف میشود و درآن حالتی خاص به وجود میآید که گناهان جنسی از وی سر نمیزند، در این صورت نیز پوشش در ایجاد اینصفت نفسانی مؤثر است (حکمتنیا، 1390، ص 312).
استفاده بانوان از لباس شهرت علاوه برپیامدهایی که برای زنان و مردان بهطور مشترک دارد و درروایات بیان شد، باعث میشود نگاههای بیشتری به طرفاو جلب شود، درصورتیکه زن باید پوششی اختیار کند کهنگاه نامحرم را به خود جلب نکند.
با توجه به آیه 53 سوره «احزاب» (چون از زنان[پیامبر ]چیزی خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید اینبرای دلهای شما و دلهای آنان پاکیزهتر است)، میتواننتیجه گرفت که برای حفظ عفاف و پاکی روح زن و مرد،حریم و حایل یک اصل است و در نظام اخلاقی جامعهنقش مؤثری دارد؛ هر اندازه روابط بیشتر و تماسهانزدیکتر باشد زمینه تحریکات، تمایلات، هیجانها ووسوسهها مساعدتر میشود (اکبری، 1376، ص 111)."